پارت یازدهم
ولی با چیزی که دیدم برق از سرم پرید دیدم که اون دخنر جیا هست بهش گفتم که با من چیکا داری اونم گفت که اگه به حرفی که می گم گوش نکنی با یه گولوله کوک رو می کشم منم به حرفاش گوش دادم اون گفت که یه بچه رو انتخاب می کنی یه کوک ـ من اول گفتم که هر دو ولی گفت پس با کوک خدا حافظی کن چون می دونستم الا از جون بچم بگذرم باز هم سیع می کنه ما رو از هم جدا کنه پس گفتم بچمون رو انتخاب می کنم بعد بهم گفت که این کلیپ هارو بهت نشون بدم و با اون کلیپ ها ازت طلتق بگیرم منم که راه دیگه ای نداشتم قبول کردم برای منم خیای سخت بود این پنج سال برای مثل صد سال گذشت ولی بازم اوضاع من بهتر بود من یه بچه از تو داشتم ولی تو نه خانوادم بهم می کفتن که این بچه رو سقط کنم چوم از یه عوضی هست ولی اونا نمی دونستن این عوصی که می گن تنها عشق من هست بلاخره پنج ماه گذشت و بچه به دنیا اومد ولی اسم بچه رو جوکیونگ گذاشتم چون دو کلمه از اسم تو و دو کلمه از اسم من توش بود من به این امید از تو جدا شدم که دوباره یه روزی دوباره پیشت برگردم واقعا متاسفم که باعث ناراحتیت شدم من راه دیگه ای نداشتم (اخرش گریه کرد)
کوک ـ سویونگ گریه نکن نمی تو هم راه دیگه ای ندلشتی گربه نکن الا که دوباره پیش هم برگشتیم و می تونیم دوباره باهم زندگی کنیم
خوب بچه ها شاید این فصل زیاد طولانی نباشه و با بیست پارت تموم بشه
کوک ـ سویونگ گریه نکن نمی تو هم راه دیگه ای ندلشتی گربه نکن الا که دوباره پیش هم برگشتیم و می تونیم دوباره باهم زندگی کنیم
خوب بچه ها شاید این فصل زیاد طولانی نباشه و با بیست پارت تموم بشه
۷.۵k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.