p۷

p۷

_ من همون جئون جونگکوک هستم

+ چی؟! تو همون پسر جذابه ای

_ اره همونم

+ اینجا چیکار می‌کنی

_‌ چون اینجا قلعه منه و من یک خوناشام

+ برو بابا خوناشام وجود ندارد

_ بیا از نزدیک ببین

آومد نزدیکم و دندون های تیره شو فرو کرد تو کردنم و خونمو خورد

+ آیی

_ دیدی گفتم

+. وحشی

_ چی گفتی

+ گفتم وحشی

تا اومد دوبار گردننمو گاز بگیره

+ نه نه ببخشید

دم گوشم گفتم

_ اینجا ما ببخشید نداریم

+. با غلط کردم

_ بریم

+ کجا

_ می‌خوام ببرمت زندان

+ چی چرا

_ چون دوست دارم ببرمت زندان

+ نکبت

_ چی

+‌ هیچی

_ باش

داشت همینطوری که می‌رفتیم قلعه رو نشون میداد که رسیدم به یک اتاق تا درشو خاستم باز کنم گفت

_ داری چه غلطی میکنی

+ می‌خوام ببینم چیه

_ چه گوها

+ چی گفتی

بعد با سرعت به سمت در خروجی رفتم تاجایی که می‌توانستم دویدم بعد رسیدم به در خروجی که پشتمو دیدم نبود درو باز کردم تا جایی. که تونستم دویدم که یهو جلوم ظاهر شد خیلی ترسیدم دوباره برگشتم به عقب دوباره جلوم ظاهر شد که یهو خوردم زمین و زانوم خونی شد و نمی‌دونم چرا چشاش قرمز شد

+ آه آیی

_ ایش لعنتی

+ چرا چشات قرمز شد

_ من وقتی خون میبینم تحریک میشم .... آبشش( با داد)

که یهو...





دیگ کوتاه شد پارت بعدی رو طولانی تر میزارم