فن فیک * زندگی دوباره
پارت 7
*پشت در خانه سانزو
مایکی : سانزووووو بیا این در بی صاحب رو باز کنننننن * در حال عربده کشیدن😑
فویو : حجر تو عشق است😉
مایکی: چاکریم😏
فویو : نوکریم😏
مایکی : ده کریم😉
* باز شدن در بشدت بسیار بسیار زیاد😑
سانزو: کی جرعت کرده به مایکی بگه نوکرشم 😠 🔪🔪🔪
فویو : جیغغغغغغغغغغ😨 الله اکبر چرا چاقو دسته 😨😨
مایکی: یا خود خدا 😨😨 چرا لباست خونیه😨
(دقت داشته باشید که فویو پریده روی مایکی😑 )
سانزو : عه چیفویو تویی😄 داشتم آشپزی می کردم 😃 اینم خون نیست آب گوجه است😑
فویو : باید بگم من چیفویو نیستم😑
سانزو : ها ؟_؟
فویو : دا.....
مایکی : داداش دوقلوی چیفویو هستش😄
فویو :😑
مایکی : چیه گفتم همش تو و چیفویو می گید یه بارم من امتحان کنم😕 ( مگه خوراکیه که امتحانش کنی😑)
سانزو : که این تور خوب حالا اینا رو ولش 😑 برای چی امدید😕
مایکی و فویو :😈😈😈😈😈😈
سانزو : 😨😨😨😨
*نیم ساعت بعد
مایکی : اینجا گودبای پارتی جعفره🎤🎵
فویو : اینجا گودبای پارتیه جعفره🎤🎶
مایکی : اینجا گودبای پارتی جعفره جعفره 🎶🎵
فویو : اینجا دختر پسر قاطیه👫🎶
مایکی : فقط تحصیل آداب آتیه
فویو : اینجا خلافای بچه ها سنگینه🔞
مایکی : چرا امشب جعفر غمگینه😢
فویو : حالا امشب من شدم دی جی🎧🎹📼
مایکی : حالا همه میدن شماره 📱* دادن شماره به فویو
سانزو : *تیز کردن چاقو 🔪🔪
فویو : اصغر چیزی نزده و خماره🍻 * تکون دادن سر
مایکی : آخر شب هم زدن تگری 😷 * گذاشت دست روی دلش
فویو : جعفر بگو ببینم چرا پکری 😧 *نشستن یه جا و افسرده شدن
سانزو : مثل این که بهم زده جعفر نکن این کارو بده😈
مایکی : بگو امروز کیو دیدم
فویو : جعفرو
مایکی : بعدش کیو دیدم
فویو : اصغرو * نشون دادن سانزو
مایکی : گفتیم من و جعفر تنهایی * گرفتن بازوی فویو
فویو : با هم میریم سر قرار دوتایی ✌
مایکی : رفتیم سر قرار دعوا شد👥
سانزو : * گرفتن گلوی فویو
فویو : نمی دونم چی شد یه در وا شد
* در نیم باز می شود
مایکی : از اون در یه خانومه امد👱
*باز شدن در ( چون پشتش نور بود معلوم نسیت کیه )
فویو : یه هو از جعفر خوشش امد ❤
مایکی : بعد امد جلو داد زد و گفت 💁
دراکن : گورتون رو گم کنین بیاید بیرون 😠
.
.
.
.
.
مایکی : جررررررررر😂😂😂😂😂😂😂😂😂
فویو : عجب خانم خوش اخلاقی😂😂😂😂😂😂😂
سانزو : 😂😂😂😂
دراکن : گم شید بیاد بیرون😠😠
مایکی و فویو : چشم😨😨😨
_________________________________________
خب خب خب
○چند تا فکت ○
● فویو می خواست الکل بخوره که با پس گردنی که سانزو بهش زد نظرش اوض شد
● نویسنده در بازه شیپ نمی داند چه کند نظر بدید
*پشت در خانه سانزو
مایکی : سانزووووو بیا این در بی صاحب رو باز کنننننن * در حال عربده کشیدن😑
فویو : حجر تو عشق است😉
مایکی: چاکریم😏
فویو : نوکریم😏
مایکی : ده کریم😉
* باز شدن در بشدت بسیار بسیار زیاد😑
سانزو: کی جرعت کرده به مایکی بگه نوکرشم 😠 🔪🔪🔪
فویو : جیغغغغغغغغغغ😨 الله اکبر چرا چاقو دسته 😨😨
مایکی: یا خود خدا 😨😨 چرا لباست خونیه😨
(دقت داشته باشید که فویو پریده روی مایکی😑 )
سانزو : عه چیفویو تویی😄 داشتم آشپزی می کردم 😃 اینم خون نیست آب گوجه است😑
فویو : باید بگم من چیفویو نیستم😑
سانزو : ها ؟_؟
فویو : دا.....
مایکی : داداش دوقلوی چیفویو هستش😄
فویو :😑
مایکی : چیه گفتم همش تو و چیفویو می گید یه بارم من امتحان کنم😕 ( مگه خوراکیه که امتحانش کنی😑)
سانزو : که این تور خوب حالا اینا رو ولش 😑 برای چی امدید😕
مایکی و فویو :😈😈😈😈😈😈
سانزو : 😨😨😨😨
*نیم ساعت بعد
مایکی : اینجا گودبای پارتی جعفره🎤🎵
فویو : اینجا گودبای پارتیه جعفره🎤🎶
مایکی : اینجا گودبای پارتی جعفره جعفره 🎶🎵
فویو : اینجا دختر پسر قاطیه👫🎶
مایکی : فقط تحصیل آداب آتیه
فویو : اینجا خلافای بچه ها سنگینه🔞
مایکی : چرا امشب جعفر غمگینه😢
فویو : حالا امشب من شدم دی جی🎧🎹📼
مایکی : حالا همه میدن شماره 📱* دادن شماره به فویو
سانزو : *تیز کردن چاقو 🔪🔪
فویو : اصغر چیزی نزده و خماره🍻 * تکون دادن سر
مایکی : آخر شب هم زدن تگری 😷 * گذاشت دست روی دلش
فویو : جعفر بگو ببینم چرا پکری 😧 *نشستن یه جا و افسرده شدن
سانزو : مثل این که بهم زده جعفر نکن این کارو بده😈
مایکی : بگو امروز کیو دیدم
فویو : جعفرو
مایکی : بعدش کیو دیدم
فویو : اصغرو * نشون دادن سانزو
مایکی : گفتیم من و جعفر تنهایی * گرفتن بازوی فویو
فویو : با هم میریم سر قرار دوتایی ✌
مایکی : رفتیم سر قرار دعوا شد👥
سانزو : * گرفتن گلوی فویو
فویو : نمی دونم چی شد یه در وا شد
* در نیم باز می شود
مایکی : از اون در یه خانومه امد👱
*باز شدن در ( چون پشتش نور بود معلوم نسیت کیه )
فویو : یه هو از جعفر خوشش امد ❤
مایکی : بعد امد جلو داد زد و گفت 💁
دراکن : گورتون رو گم کنین بیاید بیرون 😠
.
.
.
.
.
مایکی : جررررررررر😂😂😂😂😂😂😂😂😂
فویو : عجب خانم خوش اخلاقی😂😂😂😂😂😂😂
سانزو : 😂😂😂😂
دراکن : گم شید بیاد بیرون😠😠
مایکی و فویو : چشم😨😨😨
_________________________________________
خب خب خب
○چند تا فکت ○
● فویو می خواست الکل بخوره که با پس گردنی که سانزو بهش زد نظرش اوض شد
● نویسنده در بازه شیپ نمی داند چه کند نظر بدید
۴.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.