پارت147
#پارت147
شیطونکِ بابا🥺💜
دستمالی برداشتم و داشتم دستمو پاک میکردم که یهویی در باز شد
با دیدن قیافه ی به خون نشسته ی افراز هینی کشیدم و یه قدم رفتم عقب
_ چیکار میکنی دیوانه!!
+ گمشو بیا تو اتاق ببینم
دستمو به در زدم و صفت چسبیدمش
_ چیکار داری؟؟ نمیام
+ مگه دست خودته؟ غلط کردی نمیای
دستمو گرفت و منو به سمت اتاق برد ، از ترس اینکه وحشی نشه دنبالش راه افتادم
در اتاقو بست و گفت:
+ این چه کوفتیه پوشیدی؟
_ چشه مگه؟ خوشت اومد از اینا پوشیدمشون
+ عه پس خوشت میاد ؟؟ باشه
دستشو به سمت لباسم برد و تو یه حرکت پارشون کرد ، ترسیده نگاش کردم که داشت نفس نفس زنان نگام میکرد
دستمو روی دهنم گذاشتم و بغضمو قورت دادم
نگاهش رفت سمت لباسم ز.یرم و وحشیانه از تنم درش آورد
+خودت نزاشتی به آخرشب برسه
قلبم تند تند شروع به کوبیدن کرد و دستام یخ زده بود از استرس که......
شیطونکِ بابا🥺💜
دستمالی برداشتم و داشتم دستمو پاک میکردم که یهویی در باز شد
با دیدن قیافه ی به خون نشسته ی افراز هینی کشیدم و یه قدم رفتم عقب
_ چیکار میکنی دیوانه!!
+ گمشو بیا تو اتاق ببینم
دستمو به در زدم و صفت چسبیدمش
_ چیکار داری؟؟ نمیام
+ مگه دست خودته؟ غلط کردی نمیای
دستمو گرفت و منو به سمت اتاق برد ، از ترس اینکه وحشی نشه دنبالش راه افتادم
در اتاقو بست و گفت:
+ این چه کوفتیه پوشیدی؟
_ چشه مگه؟ خوشت اومد از اینا پوشیدمشون
+ عه پس خوشت میاد ؟؟ باشه
دستشو به سمت لباسم برد و تو یه حرکت پارشون کرد ، ترسیده نگاش کردم که داشت نفس نفس زنان نگام میکرد
دستمو روی دهنم گذاشتم و بغضمو قورت دادم
نگاهش رفت سمت لباسم ز.یرم و وحشیانه از تنم درش آورد
+خودت نزاشتی به آخرشب برسه
قلبم تند تند شروع به کوبیدن کرد و دستام یخ زده بود از استرس که......
۷.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.