زمانی که تورا دیدم. Part 8
زمانی که تورا دیدم. Part 8
ا.ت پرید تو بغلم.
خیلی عجیب بود کلی شوکه شدم.
ا.ت:ک..و..ک...هق....م..من...هق...تورو....دوس..ت....دارم..هق...نه....او...اوجینو..هق😭
کوک:چی؟ا.ت تو چی گفتی؟
ا.ت:میگم تورو دوست دارم نه اوجیننننن😭
کوک:باورم نمیشههههه ا.تتتتتتت منم دوستتتتت دارممممممممم🤩
ا.ت:هی برو خودتو گول بزن هق هق🥺
کوک:ا.ت دارم راستشو میگم واقعا من تورو دوست دارم🥹
ا.ت خودشو تو بغلم جا کرد
ا.ت:کوکی هر اتفاقیم بیوفته تو پیشمی دیگه نه🥺
کوک:اهوم بهت قول میدم🥹
رفتم جلو و گونشو اروم بوسیدم اونم منو بغل کرد
کوک:عزیزم....ینی چیزه ا.ت بیا بریم بخوابیم
ا.ت:ها؟باشه عشقم....ینی چیزه کوک
رفتیم رو تختو ا.تو بغل کردمو خوابیدیم
صبح
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم دیدم تو بغل جونگکوکم اون خیلی کیوت خوابیده بود دوس داشتم بچلونمش انقد کیوت بود ولی بیخیال شدمو بیدارش کردم.
ا.ت:کوکی؟بانی کوچولو؟
کوک:اومممم جونم(خوابالو)
ا.ت:پاشو بریم صبحونه بخوریم
کوک:هومممم یکم بخوابیم بعد بریممم لطفااا
ا.ت:یاااا پاشو دیگههههه
کوک:نمیخواممممم
ا.ت:چیی گفتی نمیخوای الان میکشمت
بالشتمو بلند کردمو زدم تو سر جونگکوک ولی چیزیش نشد چون بالشتم خیلیی نرم بود (جهت اینکه ارمیا ا.تو جر ندن😂)
داشتم بهش میخندیدم که یهو...
ا.ت پرید تو بغلم.
خیلی عجیب بود کلی شوکه شدم.
ا.ت:ک..و..ک...هق....م..من...هق...تورو....دوس..ت....دارم..هق...نه....او...اوجینو..هق😭
کوک:چی؟ا.ت تو چی گفتی؟
ا.ت:میگم تورو دوست دارم نه اوجیننننن😭
کوک:باورم نمیشههههه ا.تتتتتتت منم دوستتتتت دارممممممممم🤩
ا.ت:هی برو خودتو گول بزن هق هق🥺
کوک:ا.ت دارم راستشو میگم واقعا من تورو دوست دارم🥹
ا.ت خودشو تو بغلم جا کرد
ا.ت:کوکی هر اتفاقیم بیوفته تو پیشمی دیگه نه🥺
کوک:اهوم بهت قول میدم🥹
رفتم جلو و گونشو اروم بوسیدم اونم منو بغل کرد
کوک:عزیزم....ینی چیزه ا.ت بیا بریم بخوابیم
ا.ت:ها؟باشه عشقم....ینی چیزه کوک
رفتیم رو تختو ا.تو بغل کردمو خوابیدیم
صبح
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم دیدم تو بغل جونگکوکم اون خیلی کیوت خوابیده بود دوس داشتم بچلونمش انقد کیوت بود ولی بیخیال شدمو بیدارش کردم.
ا.ت:کوکی؟بانی کوچولو؟
کوک:اومممم جونم(خوابالو)
ا.ت:پاشو بریم صبحونه بخوریم
کوک:هومممم یکم بخوابیم بعد بریممم لطفااا
ا.ت:یاااا پاشو دیگههههه
کوک:نمیخواممممم
ا.ت:چیی گفتی نمیخوای الان میکشمت
بالشتمو بلند کردمو زدم تو سر جونگکوک ولی چیزیش نشد چون بالشتم خیلیی نرم بود (جهت اینکه ارمیا ا.تو جر ندن😂)
داشتم بهش میخندیدم که یهو...
۱.۹k
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.