(یه توضیح راجب به کوک و تینا تینا دوست دختر کوک بود ولی
(یه توضیح راجب به کوک و تینا تینا دوست دختر کوک بود ولی کوک مجبور میشه بخاطر بورام تینا رو ول کنه چون بورام کوک رو با تینا تهدید کرده بود و الان کوک و بورام دوست دختر دوست پسرن )
که جیمین گفت ما بریم
جیسو ویو
جیمین گفت ما بریم
جیسو: نه امشب اینجا بخوابید
بورام: باشه *اشوه*
دختره چندش. لباس من و میسو شبیه هم بود (اسلاید بعد)
یه لباس خرسی به تینا دادم (اسلاید ۳)
یه لباس به اون دختری هرزه دادم ایش (اسلاید۴) تیهونگ یه لباس سفید پوشید(اسلاید ۵) کوک یه لباس صورتی (اسلاید۶) و جیمین هم سبز(اسلاید ۶)
راوی ویو
میسو: ام خوب کی هم اتاقی کی میشه فقط یک نفر تنها می خوابه چون چهار تا اتاق خواب هست
تینا: بیاید قرعه کشی کنیم
همه اسم های خودش رو نوشت
تینا: خو ب تیهونگ بیا اول از تو شروع کن و تو جیسو
تیهونگ و جیسو: باشه
اون دوتا اومدن و کاغذ ها رو بر داشتن و اسم هم دیگه روش بود
تیهونگ و جیسو: تیهونگ جیسو
تینا: اره همینه بعدی امم جیمین بیاد و میسو
میسو: باشه.......جیمین
جیمین:.....میسو
تینا:باشه خوب کوک تو بیا و تو بورام
بورام: باشه*اشوه
بورام: تنها یعنی چی ها *با اشوه و صدای عن*
تینا:خوب این آخرین کاغذه بازش کنم اممم ک....ک..کوک
کوک:خ..خوب اوکی
جیسو و میسو:اوووووو
تینا:خفه شید مگه خواب ندارید ها
جیسو: خوب حالا چرا داد میزنی خدافظ شب شیک
همه: شب توهم شیک
همه رفتن بخوابن هم چی عالی بود تا
برش زمانی به صبح
جیسو ویو
با چیز نرمی روی لبام که به حرکت در میومد بیدار شدم دیدم تیهونگ لبش روی لبم وای خدا
فلش بک به دیشب
تیهونگ ویو
وای اون لبای صورتیش نتونستم طاقت بیار و لبم رو روی لبش گذاشتم و یه مک عمیق ازش گرفتم و توی همون حالت خوابم برد
پایان فلش بک
پس زدم که بیدار شد وای خدا این بشر چه کیوته ولی الان وقتش نیست
جیسو: تیهونگ تو دیشب با من چی کار کردی که الان لبم روی لبای تو بود
تیهونگ: من کاری نکردم گرفتم خوابیدم
جیسو: توراست میگی ولش الان دانشگاه دیر میشه بیا......
💌💌💋دوستون دارم
لایک فالو ک کامنت فراموش نشه
که جیمین گفت ما بریم
جیسو ویو
جیمین گفت ما بریم
جیسو: نه امشب اینجا بخوابید
بورام: باشه *اشوه*
دختره چندش. لباس من و میسو شبیه هم بود (اسلاید بعد)
یه لباس خرسی به تینا دادم (اسلاید ۳)
یه لباس به اون دختری هرزه دادم ایش (اسلاید۴) تیهونگ یه لباس سفید پوشید(اسلاید ۵) کوک یه لباس صورتی (اسلاید۶) و جیمین هم سبز(اسلاید ۶)
راوی ویو
میسو: ام خوب کی هم اتاقی کی میشه فقط یک نفر تنها می خوابه چون چهار تا اتاق خواب هست
تینا: بیاید قرعه کشی کنیم
همه اسم های خودش رو نوشت
تینا: خو ب تیهونگ بیا اول از تو شروع کن و تو جیسو
تیهونگ و جیسو: باشه
اون دوتا اومدن و کاغذ ها رو بر داشتن و اسم هم دیگه روش بود
تیهونگ و جیسو: تیهونگ جیسو
تینا: اره همینه بعدی امم جیمین بیاد و میسو
میسو: باشه.......جیمین
جیمین:.....میسو
تینا:باشه خوب کوک تو بیا و تو بورام
بورام: باشه*اشوه
بورام: تنها یعنی چی ها *با اشوه و صدای عن*
تینا:خوب این آخرین کاغذه بازش کنم اممم ک....ک..کوک
کوک:خ..خوب اوکی
جیسو و میسو:اوووووو
تینا:خفه شید مگه خواب ندارید ها
جیسو: خوب حالا چرا داد میزنی خدافظ شب شیک
همه: شب توهم شیک
همه رفتن بخوابن هم چی عالی بود تا
برش زمانی به صبح
جیسو ویو
با چیز نرمی روی لبام که به حرکت در میومد بیدار شدم دیدم تیهونگ لبش روی لبم وای خدا
فلش بک به دیشب
تیهونگ ویو
وای اون لبای صورتیش نتونستم طاقت بیار و لبم رو روی لبش گذاشتم و یه مک عمیق ازش گرفتم و توی همون حالت خوابم برد
پایان فلش بک
پس زدم که بیدار شد وای خدا این بشر چه کیوته ولی الان وقتش نیست
جیسو: تیهونگ تو دیشب با من چی کار کردی که الان لبم روی لبای تو بود
تیهونگ: من کاری نکردم گرفتم خوابیدم
جیسو: توراست میگی ولش الان دانشگاه دیر میشه بیا......
💌💌💋دوستون دارم
لایک فالو ک کامنت فراموش نشه
۱۶.۷k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.