پارت ⁴
❥︎ #𝗚𝗼𝗹𝗱𝗲𝗻𝗖𝗼𝗹𝘁
✵فیکشن: #کلتطلایی
✵ژانر: جنایی،عاشقانه،فانتزی
✵کاپل: جنکوک،رزمین
پارت : چهارم
جنی”
رفتم داخل اداره رفتم سمت جین
((-جین به لوهان بگو بیاد اتاقم))
خواستم برم تو اتاقم که با حرفی که زد برگشتم سمتش
((ام خب راستش لوهان هنوز نیومده))
((-یعنی چی نیومده اون همیشه قبل از شیش تو ادارس؟ ))
((خب همین عجیبه کلی منتظرش شدیم نیومد به گوشی خودش خونش زنگ زدیم هیچکدوم جواب نداد))
((-یعنی چی؟! ))
فقط شونش داد بالا سرش تکون کرد
((-بیا بریم دنبالش))
سوار ماشین شدیم حرکت کردیم سمت خونه لوهان
از اسانسور پیاده شدیم جین خواست در بزنه که در خودش باز شد
((در چرا بازه؟!))
اسلحه هامون در اوردیم با احتیاط وارد خونه شدیم
اون رفت تو اتاقا تو حال خیلی بهم ریخته بود انگار بمب ترکیده بود
((هی جنی بیا اینجا))
رفتم تو اتاق که با گلدون خرد شده لباسای پخش زمین مواجه شدم برگشتم سمت جین که دستش اورد بالا خونی بود
((این خونه...))
همون موقع تلفنم زنگ خورد جواب دادم سولی بود
((الو...جنی...کجایی؟! ))
((-بیرونم چطور؟! ))
((همین الان بیا بیمارستان جسد مایکل جکسون ناپدید شده))
منو جین بهم نگاه کردیم....
((-یعنی چی ناپدید شده چجوری؟! ))
((جنی منم نمیدونم مثل تو))
رسیدیم به بخش سردخونه رفتیم داخل دکتر بهمون یه طبقه رو نشون داد
((توی اون طبقه گذاشته بودیمش وقتی دوستاش اومدن واسه تحویل جسد دیدیم نیستش))
((-ببخشید هیچ فرد مشکوکی تو بیمارستان ندیدین؟! ))
((متاسفم خانم من شیفتم تازه شروع شده نمیدونم))
از پرستارای بخش بقیه دکترا پرس جو کردیم ولی هیچ فرد مشکوکی وارد بیمارستان نشده
دوربینای مدار بسته هم چک کردیم
تو اون ساعت از کار افتاده بودن
جین رفته بود تو فکر
((سولی:هی جین چرا تو فکری؟! ))
((-بنظرتون عجیب نیست))
س:چی عجیبه؟!
((هم جسد هم لوهان باهم ناپدید شدن عجیب نیست؟! ))
((س:من اون دی ان ای برسی کردم ماله یه نفره که سه سال پیش مرده))
((-سه سال پیش مرده دی ان ای خونش تو خونه لوهان پیدا شده؟! ))
((ج:بچه ها اینا خیلی مشکوکن جریان چیه))
((-منم نمیدونم))...
✵فیکشن: #کلتطلایی
✵ژانر: جنایی،عاشقانه،فانتزی
✵کاپل: جنکوک،رزمین
پارت : چهارم
جنی”
رفتم داخل اداره رفتم سمت جین
((-جین به لوهان بگو بیاد اتاقم))
خواستم برم تو اتاقم که با حرفی که زد برگشتم سمتش
((ام خب راستش لوهان هنوز نیومده))
((-یعنی چی نیومده اون همیشه قبل از شیش تو ادارس؟ ))
((خب همین عجیبه کلی منتظرش شدیم نیومد به گوشی خودش خونش زنگ زدیم هیچکدوم جواب نداد))
((-یعنی چی؟! ))
فقط شونش داد بالا سرش تکون کرد
((-بیا بریم دنبالش))
سوار ماشین شدیم حرکت کردیم سمت خونه لوهان
از اسانسور پیاده شدیم جین خواست در بزنه که در خودش باز شد
((در چرا بازه؟!))
اسلحه هامون در اوردیم با احتیاط وارد خونه شدیم
اون رفت تو اتاقا تو حال خیلی بهم ریخته بود انگار بمب ترکیده بود
((هی جنی بیا اینجا))
رفتم تو اتاق که با گلدون خرد شده لباسای پخش زمین مواجه شدم برگشتم سمت جین که دستش اورد بالا خونی بود
((این خونه...))
همون موقع تلفنم زنگ خورد جواب دادم سولی بود
((الو...جنی...کجایی؟! ))
((-بیرونم چطور؟! ))
((همین الان بیا بیمارستان جسد مایکل جکسون ناپدید شده))
منو جین بهم نگاه کردیم....
((-یعنی چی ناپدید شده چجوری؟! ))
((جنی منم نمیدونم مثل تو))
رسیدیم به بخش سردخونه رفتیم داخل دکتر بهمون یه طبقه رو نشون داد
((توی اون طبقه گذاشته بودیمش وقتی دوستاش اومدن واسه تحویل جسد دیدیم نیستش))
((-ببخشید هیچ فرد مشکوکی تو بیمارستان ندیدین؟! ))
((متاسفم خانم من شیفتم تازه شروع شده نمیدونم))
از پرستارای بخش بقیه دکترا پرس جو کردیم ولی هیچ فرد مشکوکی وارد بیمارستان نشده
دوربینای مدار بسته هم چک کردیم
تو اون ساعت از کار افتاده بودن
جین رفته بود تو فکر
((سولی:هی جین چرا تو فکری؟! ))
((-بنظرتون عجیب نیست))
س:چی عجیبه؟!
((هم جسد هم لوهان باهم ناپدید شدن عجیب نیست؟! ))
((س:من اون دی ان ای برسی کردم ماله یه نفره که سه سال پیش مرده))
((-سه سال پیش مرده دی ان ای خونش تو خونه لوهان پیدا شده؟! ))
((ج:بچه ها اینا خیلی مشکوکن جریان چیه))
((-منم نمیدونم))...
۲.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.