فیک ارزوی من پارت 2
ویو ا.ت: با خودم گفتم قطعا برنده نمیشم اما توی لایو اسممو خوندن باورم نمیشه همین که اسممو خوندن از جا پریدم و جیغ زدم راستش رو بخواید مامانم هیتره و بابام نه هیتره نه آرمی اما حسابی هوامو داره (البته داستان بنده(نویسنده) برعکسه) برام لوکیشن فرستادن بابابام رفتیم بلیط هارو گرفتیم خیلی خوشحالم روز تولدم به فن ساین و کنسرت و کره میرم بعد از اینکه به خونه اومدیم بابام دسته چک ش رو اورد و 50 میلیون چک کشید و گفت این برای لباس و وسایل و خوراک و بعد ی چک 50 ملیونی دیگه کشید و گفت اینم نصفش برا سوغاتی نصفش برا وقتی که مشکل داشتی لبخند زدم و صبح روز بعد با صدای کل کل مامان بابام بیدار شدم خودمو به خواب زدم و داشتم گوش می دادم مام: چطور می خوای تنها بره ی کشور دیگه اون هنوز بچه است .
ددی: شونزده سالشه دیگه ی ادم بالغه من همسن این بودم .. که مامانم حرفشو قطع کرد: اون دختره فرق داره هزار تا اتفاق پیش پاشه راستش من از تبعیض متنفرم هر نوع تبعیضی میدونم اگه پسر هم بودم بازم مامانم ی چیز دیگه میگفت اما خوشبختانه پدرم پشتمه گاهی فکر میکنم اگه پدرم نبود زندگیم داغون بود خوبه که هست پس به مامانم گفت: مگه ارزو ربطی به جنسیت داره اصلا تو خودت دختری چه طور از شهرستان اومدی تهران؟ مامانم جواب داد: من برای دانشگاه اومدم و بعدش با تو اشنا شدم و... اما اون چی می خواد بره به ی کشور بی دین بابا: مسیحی (علامت پدر#و علامت مادر*) *:هرچی ، برگه کنسرت کسایی که #: یادته سال پیش تو چه وضعیتی بود! دیگه یادم نمیاد چون خوابم برد اما سال پیش به شدت افسرده بودم و بی تی اس به خصوص سانشاین(جیهوپ) نجاتم دادن
ددی: شونزده سالشه دیگه ی ادم بالغه من همسن این بودم .. که مامانم حرفشو قطع کرد: اون دختره فرق داره هزار تا اتفاق پیش پاشه راستش من از تبعیض متنفرم هر نوع تبعیضی میدونم اگه پسر هم بودم بازم مامانم ی چیز دیگه میگفت اما خوشبختانه پدرم پشتمه گاهی فکر میکنم اگه پدرم نبود زندگیم داغون بود خوبه که هست پس به مامانم گفت: مگه ارزو ربطی به جنسیت داره اصلا تو خودت دختری چه طور از شهرستان اومدی تهران؟ مامانم جواب داد: من برای دانشگاه اومدم و بعدش با تو اشنا شدم و... اما اون چی می خواد بره به ی کشور بی دین بابا: مسیحی (علامت پدر#و علامت مادر*) *:هرچی ، برگه کنسرت کسایی که #: یادته سال پیش تو چه وضعیتی بود! دیگه یادم نمیاد چون خوابم برد اما سال پیش به شدت افسرده بودم و بی تی اس به خصوص سانشاین(جیهوپ) نجاتم دادن
۲.۳k
۳۰ تیر ۱۴۰۳