cold Mafia (P47)
cold Mafia (P47)
(پایان اسمات)
چند ساعت بعد :
شب ویو :
از زبان کوک :
کوک : میدونستم ا.ت خیلی خسته هست برا همین تا الان خوابیده خواستم بیدارش کنم که سانا اومد...
سانا : بابایی*خجالت*
کوک : چیزی شده کوچولو
سانا : میشه فردا صبح با جیمین شی برم بیرون
کوک : چی فقط تو و جیمین
سانا : *سرش به نشانه مثبت تکون میده*
کوک : نمیتونم بزارم تنهایی برید باید با تهیونگ و جیمین برید من زنگ میزنم به جیمین توهم برو بخواب
سانا : ملسی بابا*ذوق*
کوک : به جیمین زنگ
مکالمه تلفنی:
کوک : جیمینا
جیمین : چیه
کوک : فردا صبح با تهیونگ شوگا بیا عمارت سانا را ببرید بیرون مراقبش باشید حتی یه چشم ازش بردارید روزگارتون سیاه..
جیمین : باشه باشه
کوک : به تهیونگ بگو یه ردیاب برا سانا تزریق کنه.
جیمین : چییی برا چی*تعجب*
کوک : اون هر.زه لیا هنوز زندست همش دور بر ما میپلکه ممکنه نقشه هایی داشته باشه
(ادمین : تو این پنج سال مدارک گئون نابود شد ولی لیا زندست کوک هم هر موقع لیا رو میبینه متوجه میشه نقشه هایی داره)
جیمین : باشه ساعت چند بیام؟
کوک : 00 : 11
پایان مکالمه تلفنی*
ادامه داره....
(پایان اسمات)
چند ساعت بعد :
شب ویو :
از زبان کوک :
کوک : میدونستم ا.ت خیلی خسته هست برا همین تا الان خوابیده خواستم بیدارش کنم که سانا اومد...
سانا : بابایی*خجالت*
کوک : چیزی شده کوچولو
سانا : میشه فردا صبح با جیمین شی برم بیرون
کوک : چی فقط تو و جیمین
سانا : *سرش به نشانه مثبت تکون میده*
کوک : نمیتونم بزارم تنهایی برید باید با تهیونگ و جیمین برید من زنگ میزنم به جیمین توهم برو بخواب
سانا : ملسی بابا*ذوق*
کوک : به جیمین زنگ
مکالمه تلفنی:
کوک : جیمینا
جیمین : چیه
کوک : فردا صبح با تهیونگ شوگا بیا عمارت سانا را ببرید بیرون مراقبش باشید حتی یه چشم ازش بردارید روزگارتون سیاه..
جیمین : باشه باشه
کوک : به تهیونگ بگو یه ردیاب برا سانا تزریق کنه.
جیمین : چییی برا چی*تعجب*
کوک : اون هر.زه لیا هنوز زندست همش دور بر ما میپلکه ممکنه نقشه هایی داشته باشه
(ادمین : تو این پنج سال مدارک گئون نابود شد ولی لیا زندست کوک هم هر موقع لیا رو میبینه متوجه میشه نقشه هایی داره)
جیمین : باشه ساعت چند بیام؟
کوک : 00 : 11
پایان مکالمه تلفنی*
ادامه داره....
۲۴.۵k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.