ℙ𝕒𝕣𝕥 𝟟
صب..
ا.ت
با صدای آلارم گوشیم از خواب نااازززممم بیدار شدم..
ا.ت:اَههه فاک://(ادمین:چر منحرف شدم🗿؟)
بلند شدم رفتم دسشویی و کارامو انجام دادم..اومدم موهامو درست کردم میکاپ کردم و لباسمو پوشیدم..رفتم پایین دیدم مامانم رو مبل نشیته..کسی دیگه هم نی..حتمن(میدونم حتما نوشته میشه:. )رغتن شرکت..
اوت:صب یخیر اومااا
م.ت:صب بخیر دخترم..برو صبونتو بخور..
ا.ت:اخییشش امروز زود بیدار شدم وقت هس ک درس صبونه بخورم:/
نشستم رو ثندلی و صبونمو خوردم..
ده مین بعد..
ا.ت:اجوما دست درد نکنهه
اجوما:نوش جون دخترم:))
باند شدم رفتم دم در..
ا.ت:اوما کاری نداری؟
م.ن:نه عزیزم مراقب خودت باش*بوس هوایی:/
ا.ت:بوس هوایی*باییی
کفشمو پوشیدم و رفتم بیرون..رانندم تو ماشین منتظرم بود..رفتم و تو ماشین نشستم..
بیس مین بعد
رسیدم ب شرکت..سوار آسانسور شدم و رفتم طبقه ایی ک اتاق بابامه..
رفتم جلو و در زدم..
ب.ت:بیا تو..
ا.ت:اپاااا سلاممم
ب.ت:اووو سلام دخترم..خوبی؟
ا.ت:اره خوبم میسی:)
ا.ت:ام..من باید منشی هوسوک باشم؟
ب.ت:اره برو تو اتاقش..درضمن بش نکی هوسوک هااا:/صداش کن آقای جانگ
ا.ت: پ مسخواسدی برم تو روش بش بگم هوسوک:/؟
ب.ت:بت کفدم دیگه.. حالا هم برو تو اتاقش..
ا.ت:اوکی..فعلااا
ب.ت:بای
رفتم و سوار آسانسور شدم..رفتم طبقه شیش..ک اتاقش بود.. خوشبختانه میدونستم کدوم طبقس:/
رسیدم بالا..
ا.ت:عععع حالا کدوم اتاقشه😐هوفففف
رفتم در ی اتاقیو زدم.. و رفتم داخل
مرده:هوو..
ا.ت:ببخشید ببخشید
همینجوری مسخواستن در اتاقارو بزنم که صدایی از پشتم شنیدم..
هوسوک:.....
اسلاید۲:استایل ا.ت
خببببب خببببب خببببب
کرم ادمین فعاال میشودددد🗿
شرایط:
۵ کامنت
۱۵ لایک
ببینید چ ادمین خوبیم://
ا.ت
با صدای آلارم گوشیم از خواب نااازززممم بیدار شدم..
ا.ت:اَههه فاک://(ادمین:چر منحرف شدم🗿؟)
بلند شدم رفتم دسشویی و کارامو انجام دادم..اومدم موهامو درست کردم میکاپ کردم و لباسمو پوشیدم..رفتم پایین دیدم مامانم رو مبل نشیته..کسی دیگه هم نی..حتمن(میدونم حتما نوشته میشه:. )رغتن شرکت..
اوت:صب یخیر اومااا
م.ت:صب بخیر دخترم..برو صبونتو بخور..
ا.ت:اخییشش امروز زود بیدار شدم وقت هس ک درس صبونه بخورم:/
نشستم رو ثندلی و صبونمو خوردم..
ده مین بعد..
ا.ت:اجوما دست درد نکنهه
اجوما:نوش جون دخترم:))
باند شدم رفتم دم در..
ا.ت:اوما کاری نداری؟
م.ن:نه عزیزم مراقب خودت باش*بوس هوایی:/
ا.ت:بوس هوایی*باییی
کفشمو پوشیدم و رفتم بیرون..رانندم تو ماشین منتظرم بود..رفتم و تو ماشین نشستم..
بیس مین بعد
رسیدم ب شرکت..سوار آسانسور شدم و رفتم طبقه ایی ک اتاق بابامه..
رفتم جلو و در زدم..
ب.ت:بیا تو..
ا.ت:اپاااا سلاممم
ب.ت:اووو سلام دخترم..خوبی؟
ا.ت:اره خوبم میسی:)
ا.ت:ام..من باید منشی هوسوک باشم؟
ب.ت:اره برو تو اتاقش..درضمن بش نکی هوسوک هااا:/صداش کن آقای جانگ
ا.ت: پ مسخواسدی برم تو روش بش بگم هوسوک:/؟
ب.ت:بت کفدم دیگه.. حالا هم برو تو اتاقش..
ا.ت:اوکی..فعلااا
ب.ت:بای
رفتم و سوار آسانسور شدم..رفتم طبقه شیش..ک اتاقش بود.. خوشبختانه میدونستم کدوم طبقس:/
رسیدم بالا..
ا.ت:عععع حالا کدوم اتاقشه😐هوفففف
رفتم در ی اتاقیو زدم.. و رفتم داخل
مرده:هوو..
ا.ت:ببخشید ببخشید
همینجوری مسخواستن در اتاقارو بزنم که صدایی از پشتم شنیدم..
هوسوک:.....
اسلاید۲:استایل ا.ت
خببببب خببببب خببببب
کرم ادمین فعاال میشودددد🗿
شرایط:
۵ کامنت
۱۵ لایک
ببینید چ ادمین خوبیم://
۲۸.۳k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.