تک پارتی: نام:"ملکه قلبم"
ذهن ات: بارون تق تق رو شیشه کافع میخورد....
اسمون حسابی دلش گرفتع بود...
درست مثل من...
مثل من کع لیاقت عشق "یونگی" ندارم..
حق با ایو هست پایان ذهن ات
(ایو / ات+ یونگی_)
ات:ایو منظورتو نمیفهمم یعنی چی یونگی نمیخاد ببینتم؟یعنی چی لیقااشو ندارم؟
/خاستم بگم کع یونگی منو دوس دارع...
+چ ... چی...
/ببین تو لیقت یونگی رو نداری اخع نمیدونم عاشق چیع تو هر*زه خیابونی شدع کع معلوم نیس مامان و باباش کین... درس میگم؟
+با خانوادع من درس صحبت کن بعدشم هر*زه خودتی کع بع مردی کع نامزد دارع نزدیک میشی(داد و بغض)
/اوخی.. هر*زه کوچولو گریش گرفت.... ببخشید ات کوچولو ولی در هر حال اینو بدون کع یونگی همع چی تمومع ، پول و قیافع و اخلاق، حالا تو بش اعتراف کردی ددیم خواستع دلتو نشکنع بت یع چی گفتع تو هم هوا برت داشتع....
/بببین ات... صادقانع بگم من کسیم کع وقتی یونگی منو بغل میکنع ارامش میگرع.. من فرشتشم... من ملکع قلبشم.... من پرنس...(حرفش مثلا قط شد)
_هی هر*زه خودتی با فرشتع من درست صحبت کن ... با خودت چی فک کردی کع قلب بیبی یع منو بشکنی؟؟؟ ها؟؟جواب بدععع(داد)
/یون...
_اقایع مین... حق نداری مند بع لسم صدا بزنی هر*زه... حق نداری با حرفات زندگی منو ناراحت کنی!حق نداری اذیتش کنی!حق نداری بهش بگی اع گل نازک تر بگی هر*زه خانوم! فهمیدی؟؟بعدشم بببی من هر*زس یا تو کع هر شب زیر یک ای؟؟؟
/شو....
راوی:در همین هین یونگی یع سیلی مهمون ایو کرد....
+شوگا بس کن(با اشک)
شوگا ات رو در اغوش کشید....
_بیبی ارون باش خب... اون هر*زه حتی لیاقت مقایس سدن با توع فرشتع رو ندارع... خب بیخود اون مروارید هارو هدر ندع باشع...(در حالی کع اشکایع ات رو میپاکع)
+از خاب پاشدم...
+چع خاب مزخرفی...
تو بغل یونگی بودم...
_بیبی چیشدع بیدار شدی؟؟(خاب الود)
+یونگیا دوسم داری؟؟
_خب... نع....
_چون عاشقتم...
راوی :یونگی این گفت و بوسع ای بع لب هایع ملکع قلبش زد.....
_ات...اونک بدون کع تو زندگی منی... تو تمام وجود منی!اگع تو بخای حاضرم خودمواز بلندی بندازم...
ات:یونگی من حاضرم بخاطر تو بمیرم...
یونگی:ولی بیبی من حاضرم بخاطر تو ادم بکشم:)🚬⛓...
****
پایاننن
میدونم چرت شد ولی پوزش....اخع من غمگین بهتر مینویسم ولی لطفا نظر بدیننن🙂🙂🙂
اسمون حسابی دلش گرفتع بود...
درست مثل من...
مثل من کع لیاقت عشق "یونگی" ندارم..
حق با ایو هست پایان ذهن ات
(ایو / ات+ یونگی_)
ات:ایو منظورتو نمیفهمم یعنی چی یونگی نمیخاد ببینتم؟یعنی چی لیقااشو ندارم؟
/خاستم بگم کع یونگی منو دوس دارع...
+چ ... چی...
/ببین تو لیقت یونگی رو نداری اخع نمیدونم عاشق چیع تو هر*زه خیابونی شدع کع معلوم نیس مامان و باباش کین... درس میگم؟
+با خانوادع من درس صحبت کن بعدشم هر*زه خودتی کع بع مردی کع نامزد دارع نزدیک میشی(داد و بغض)
/اوخی.. هر*زه کوچولو گریش گرفت.... ببخشید ات کوچولو ولی در هر حال اینو بدون کع یونگی همع چی تمومع ، پول و قیافع و اخلاق، حالا تو بش اعتراف کردی ددیم خواستع دلتو نشکنع بت یع چی گفتع تو هم هوا برت داشتع....
/بببین ات... صادقانع بگم من کسیم کع وقتی یونگی منو بغل میکنع ارامش میگرع.. من فرشتشم... من ملکع قلبشم.... من پرنس...(حرفش مثلا قط شد)
_هی هر*زه خودتی با فرشتع من درست صحبت کن ... با خودت چی فک کردی کع قلب بیبی یع منو بشکنی؟؟؟ ها؟؟جواب بدععع(داد)
/یون...
_اقایع مین... حق نداری مند بع لسم صدا بزنی هر*زه... حق نداری با حرفات زندگی منو ناراحت کنی!حق نداری اذیتش کنی!حق نداری بهش بگی اع گل نازک تر بگی هر*زه خانوم! فهمیدی؟؟بعدشم بببی من هر*زس یا تو کع هر شب زیر یک ای؟؟؟
/شو....
راوی:در همین هین یونگی یع سیلی مهمون ایو کرد....
+شوگا بس کن(با اشک)
شوگا ات رو در اغوش کشید....
_بیبی ارون باش خب... اون هر*زه حتی لیاقت مقایس سدن با توع فرشتع رو ندارع... خب بیخود اون مروارید هارو هدر ندع باشع...(در حالی کع اشکایع ات رو میپاکع)
+از خاب پاشدم...
+چع خاب مزخرفی...
تو بغل یونگی بودم...
_بیبی چیشدع بیدار شدی؟؟(خاب الود)
+یونگیا دوسم داری؟؟
_خب... نع....
_چون عاشقتم...
راوی :یونگی این گفت و بوسع ای بع لب هایع ملکع قلبش زد.....
_ات...اونک بدون کع تو زندگی منی... تو تمام وجود منی!اگع تو بخای حاضرم خودمواز بلندی بندازم...
ات:یونگی من حاضرم بخاطر تو بمیرم...
یونگی:ولی بیبی من حاضرم بخاطر تو ادم بکشم:)🚬⛓...
****
پایاننن
میدونم چرت شد ولی پوزش....اخع من غمگین بهتر مینویسم ولی لطفا نظر بدیننن🙂🙂🙂
۳۰.۸k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.