فیک magic 🪄✨
خب از اونجایی که قراره ساعت 4:30اونجا باشم برا ناخونم وقت گرفتم که ساعت ۱۰ برم اونجا تا اون موقع یه کم توی گوشی چرخیدم بعدش رفتم حاضر شدم که برم ناخونم رو درست کنم یه طرح آبی انتخاب کردم بعدش یه دوری زدم که ساعت 11:30 شد رفتم خونه به مامانم سلام دادم رفتم توی اتاقم داشتم واسیلم رو چک میکردم که زنگ خورد رفتم درو باز کردم و که با مدیر لی مواجه شدم
مدیر لی:بیا این بلیط پروازت ..... اینم بلیط برگشتت
ا.ت:بله مرسی
مدیر لی:من دیگه میرم خدانگهدار
ا.ت: خدانگهدار
خب اینم از بلیط پروازم و برگشتم
فلش بک فرودگاه
ا.ت:اوماااااااا خداحافظ
م.ا/ت: خداحافظ
نویسنده ویو
هیچ کسی نمیدونست که این آخرین دیدار ا.ت با مادرشه یا قراره باز هم همو ببینن کسی خبر نداشت چی پیش رو ا.ت قراره بمیره یا زنده بمونه
ا.ت ویو
سوار هواپیما شدم بعد چند مین رسیدم داشتم میرفتم همون هتلی که برام مدیر لی گرفته بود که یه مکانی توجه من رو به خودش جلب کرد از فردی که داشت تاکسی رو میروند پرسیدم:ببخشید اینجا کجاست
فرد:اینجا قبلنا شهربازی بود اما الان خرابش کردند و بعدش یه مرد و زن اومدند خریدنش بعد از اون شایعه شده بود که اونجا ارواح هست ههههههه(خنده)
ا.ت:اوممممم مرسی
رسیدم به هتل پیاده شدم و رفتم طرف صندوق دار کلید اتاقی که قرار بود توش باشم رو گرفتم و رفتم توش
اوممممم اتاق خوبی بود خداروشکر یه میزم داشت بعد از اینکه وسایل اتاق رو چیدم رفتم روی میز نشستم دفترچه رو گذاشتم روی میز و از اون مکان که اون مرده میگفت رو توش نشستم با تمام فرضیه های که خودم حدس میزدم بعد چند دقیقه بلند شدم رفتم حموم و بعدشم خوابیدم صبح بلند شدم لباسم رو پوشیدم و موهام رو بستم و به سمت اولین مکان رفتم که از قبل توی لیستم بود
«فلش بک به چند ساعت بعد»
بخاطر اینکه یه منطقه دور افتاده بود مجبور بودم نصفه راه رو خودم برم ولی خوب خوب بود خب رسیدم به یه خونه که دور تا دورش رو آب گرفته بود رفتم توش انگار جنگل بود خیلی عجیب بود اول چندتا عکس گرفتم به دونه خودم با نمای اونجا بعد گزارش هارو نوشتم و عکس گرفتم داشتم داخل اتاق هایی که اونجا بود رو نگاه میکردم که توی یکی از اتاق ها یه کتابخانه بود که خیلی عجیب بود یه کتاب جلو اومده بود که بغلش نوشته بود نکش نمیدونم چی بود ولی احساس کردم یه چیز سیاه از بغلم ردشد گیج و منگ به این ور و اونور نگاه میکردم که..........
شرط ۱۰تا لایک
وسایل ا.ت(اسلاید دوم)
ناخن ا.ت(اسلاید سوم)
مدل موی ا.ت برای مکان متروکه(اسلاید۴)
اتاق ا.ت توی هتل (اسلاید ۵)
لباس ا.ت(اسلاید۶ )
ویوعه مکان متروکه (اسلاید۷)
کتابخونه( اسلاید۸)
پله برقی(اسلاید ۹)
جایی به پله برقی ختم میشه(اسلاید۱۰)
جان جدت لایک کن دستم درد گرفت بی تر ادب بگم لولو بخورد 🔪🔪🔪🔪😑😑
مدیر لی:بیا این بلیط پروازت ..... اینم بلیط برگشتت
ا.ت:بله مرسی
مدیر لی:من دیگه میرم خدانگهدار
ا.ت: خدانگهدار
خب اینم از بلیط پروازم و برگشتم
فلش بک فرودگاه
ا.ت:اوماااااااا خداحافظ
م.ا/ت: خداحافظ
نویسنده ویو
هیچ کسی نمیدونست که این آخرین دیدار ا.ت با مادرشه یا قراره باز هم همو ببینن کسی خبر نداشت چی پیش رو ا.ت قراره بمیره یا زنده بمونه
ا.ت ویو
سوار هواپیما شدم بعد چند مین رسیدم داشتم میرفتم همون هتلی که برام مدیر لی گرفته بود که یه مکانی توجه من رو به خودش جلب کرد از فردی که داشت تاکسی رو میروند پرسیدم:ببخشید اینجا کجاست
فرد:اینجا قبلنا شهربازی بود اما الان خرابش کردند و بعدش یه مرد و زن اومدند خریدنش بعد از اون شایعه شده بود که اونجا ارواح هست ههههههه(خنده)
ا.ت:اوممممم مرسی
رسیدم به هتل پیاده شدم و رفتم طرف صندوق دار کلید اتاقی که قرار بود توش باشم رو گرفتم و رفتم توش
اوممممم اتاق خوبی بود خداروشکر یه میزم داشت بعد از اینکه وسایل اتاق رو چیدم رفتم روی میز نشستم دفترچه رو گذاشتم روی میز و از اون مکان که اون مرده میگفت رو توش نشستم با تمام فرضیه های که خودم حدس میزدم بعد چند دقیقه بلند شدم رفتم حموم و بعدشم خوابیدم صبح بلند شدم لباسم رو پوشیدم و موهام رو بستم و به سمت اولین مکان رفتم که از قبل توی لیستم بود
«فلش بک به چند ساعت بعد»
بخاطر اینکه یه منطقه دور افتاده بود مجبور بودم نصفه راه رو خودم برم ولی خوب خوب بود خب رسیدم به یه خونه که دور تا دورش رو آب گرفته بود رفتم توش انگار جنگل بود خیلی عجیب بود اول چندتا عکس گرفتم به دونه خودم با نمای اونجا بعد گزارش هارو نوشتم و عکس گرفتم داشتم داخل اتاق هایی که اونجا بود رو نگاه میکردم که توی یکی از اتاق ها یه کتابخانه بود که خیلی عجیب بود یه کتاب جلو اومده بود که بغلش نوشته بود نکش نمیدونم چی بود ولی احساس کردم یه چیز سیاه از بغلم ردشد گیج و منگ به این ور و اونور نگاه میکردم که..........
شرط ۱۰تا لایک
وسایل ا.ت(اسلاید دوم)
ناخن ا.ت(اسلاید سوم)
مدل موی ا.ت برای مکان متروکه(اسلاید۴)
اتاق ا.ت توی هتل (اسلاید ۵)
لباس ا.ت(اسلاید۶ )
ویوعه مکان متروکه (اسلاید۷)
کتابخونه( اسلاید۸)
پله برقی(اسلاید ۹)
جایی به پله برقی ختم میشه(اسلاید۱۰)
جان جدت لایک کن دستم درد گرفت بی تر ادب بگم لولو بخورد 🔪🔪🔪🔪😑😑
۴.۲k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.