عضو هشتم بی تی اس پارت ۱۴
نامجون :من بعنوان لیدر میرم میگم
بایول:باشه (رفت و برگشت)
بایول: چی گفت؟ چی گفت؟
نامجون:خب.........................
بایول:بگو دیگه (بغض)
نامجون: گفتش که بنظرش یونگی گزینه بهتریه !
بایول:😐😐😐😐😐😐 اگه میخواست یونگی رو انتخاب کنه ، چرا ازمون پرسید؟
نامجون :بنظرم میخواست قدرت انتخابمون رو بسنجه
بایول: یعنی میگی من نمیتونم لیدر خوبی باشم؟
نامجون: نه نه منظورم این بود که بفهمه خودمون کی رو انتخاب میکنیم !
جیمین:ا.ت چقدر بد اخلاق شدی !
بایول:من میرم اتاقم
(جین و جیهوپ هم اتاقی بودن و وقتی رفتن سربازی بایول درخواست کرد که خودش تو اتاق تنها باشه)
(تو اتاق)
بایول ویو
سرم به بالشت فشار دادم و داد زدم
بایول:پ.ر.ی.و.د.م لعنتیااااا بفهمیننننننننن(جیغ) چقدر باید تحمل کنمممممممم
ایش بیخیالش اگه یکم اهنگ گوش بدم بهتر میشم
ایرپادم رو توی گوشم گزاشتم و اهنگ و پلی کردم و رفتم جلوی اینه قدی و شروع کردم به رقصیدن (یه نیم تنه و شلوارک پوشیده بود) داشتم میرقصیدم که حس کردم یکی داره نگام میکنه ، اطرافم و نگاه کردن که دیدم یه کبوتر کیوت از پشت پنجره داره نگام میکنه ! پنجره رو باز کردم و شروع کردم باهاش حرف زدن
بایول:تو چقدر با نمکی(داره فارسی حرف میزنه) اسمت چیه؟
کبوتره :.....................
بایول: خب نظرت درمورد اینزاگی چیه؟
کبوتره: .......................
بایول : خلی خب ایزاگی ، شرایط چطوره؟
اینزاگی: ......................
بایول: خب......بزار یکم بهت خوراکی بدم ، (رفت و یکم بیسکوییت ریخت براش تا بخوره) خب اینجا هیچکس منو نمیفهمه ، چون دخترم ! و اونا پسر
اینزاگی: .....................
بایول: ( رفتم و یه قفس برداشتم و اینزاگی رو گزاشتم تو اون گزاشتم کنار اتاقم)
بایول: حالا خوب شد ! گوشیمو برداشتم و ازش عکس گرفتم و برای یوری فرستادم و زیرش نوشتم : نظرت درمورد اینزاگی من چیه؟
مثل همیشه زود انلاین شد و جواب داد
یوری : خیلی کیوته و شبیه توعه
بایول:جدی؟
یوری:نوچ دروغ گفتم ، خوبی؟
بایول:اره خوبم ، چرا؟
یوری: اخه یدقه فک کردم قلبتو شکوندم
بایول:نه راحت باش
یوری:یه خبر خوب
بایول:چی شده؟
یوری: تو گرو بیبی مانستر دبیو کردم
بایول:جدی؟از تو بعید بود
داشتم با یوری چت میکردم که یکی در زدو وارد شد که با قامت ته مواجه شدم
تهیونگ:بیا شام بخور
بایول:کی درست کرده
تهیونگ:یونگی هیونگ
بایول : الان میام
تهیونگ: بایول؟
بایول: بله
تهیونگ: عام هیچی ولش کن
بایول:باشه ، الان میام
تهیونگ:پس من رفتم
بایول:اوکی
**تو صفحه چت**
بایول:یوری من باید برم
یوری :باوش برو
بایول:بای
یوری:بای
**پایان صفحه چت**
بایول ویو
رفتم پایین و سعی کردم خودمو عصبانی نشون بدم ، نشستم روی صندلی گوشه و شروع کردم به غدا خوردن که تهیونگ گفت
تهیونگ: فالوورا بهتره کامنترو چک کنن
بایول:موافقم
بایول:باشه (رفت و برگشت)
بایول: چی گفت؟ چی گفت؟
نامجون:خب.........................
بایول:بگو دیگه (بغض)
نامجون: گفتش که بنظرش یونگی گزینه بهتریه !
بایول:😐😐😐😐😐😐 اگه میخواست یونگی رو انتخاب کنه ، چرا ازمون پرسید؟
نامجون :بنظرم میخواست قدرت انتخابمون رو بسنجه
بایول: یعنی میگی من نمیتونم لیدر خوبی باشم؟
نامجون: نه نه منظورم این بود که بفهمه خودمون کی رو انتخاب میکنیم !
جیمین:ا.ت چقدر بد اخلاق شدی !
بایول:من میرم اتاقم
(جین و جیهوپ هم اتاقی بودن و وقتی رفتن سربازی بایول درخواست کرد که خودش تو اتاق تنها باشه)
(تو اتاق)
بایول ویو
سرم به بالشت فشار دادم و داد زدم
بایول:پ.ر.ی.و.د.م لعنتیااااا بفهمیننننننننن(جیغ) چقدر باید تحمل کنمممممممم
ایش بیخیالش اگه یکم اهنگ گوش بدم بهتر میشم
ایرپادم رو توی گوشم گزاشتم و اهنگ و پلی کردم و رفتم جلوی اینه قدی و شروع کردم به رقصیدن (یه نیم تنه و شلوارک پوشیده بود) داشتم میرقصیدم که حس کردم یکی داره نگام میکنه ، اطرافم و نگاه کردن که دیدم یه کبوتر کیوت از پشت پنجره داره نگام میکنه ! پنجره رو باز کردم و شروع کردم باهاش حرف زدن
بایول:تو چقدر با نمکی(داره فارسی حرف میزنه) اسمت چیه؟
کبوتره :.....................
بایول: خب نظرت درمورد اینزاگی چیه؟
کبوتره: .......................
بایول : خلی خب ایزاگی ، شرایط چطوره؟
اینزاگی: ......................
بایول: خب......بزار یکم بهت خوراکی بدم ، (رفت و یکم بیسکوییت ریخت براش تا بخوره) خب اینجا هیچکس منو نمیفهمه ، چون دخترم ! و اونا پسر
اینزاگی: .....................
بایول: ( رفتم و یه قفس برداشتم و اینزاگی رو گزاشتم تو اون گزاشتم کنار اتاقم)
بایول: حالا خوب شد ! گوشیمو برداشتم و ازش عکس گرفتم و برای یوری فرستادم و زیرش نوشتم : نظرت درمورد اینزاگی من چیه؟
مثل همیشه زود انلاین شد و جواب داد
یوری : خیلی کیوته و شبیه توعه
بایول:جدی؟
یوری:نوچ دروغ گفتم ، خوبی؟
بایول:اره خوبم ، چرا؟
یوری: اخه یدقه فک کردم قلبتو شکوندم
بایول:نه راحت باش
یوری:یه خبر خوب
بایول:چی شده؟
یوری: تو گرو بیبی مانستر دبیو کردم
بایول:جدی؟از تو بعید بود
داشتم با یوری چت میکردم که یکی در زدو وارد شد که با قامت ته مواجه شدم
تهیونگ:بیا شام بخور
بایول:کی درست کرده
تهیونگ:یونگی هیونگ
بایول : الان میام
تهیونگ: بایول؟
بایول: بله
تهیونگ: عام هیچی ولش کن
بایول:باشه ، الان میام
تهیونگ:پس من رفتم
بایول:اوکی
**تو صفحه چت**
بایول:یوری من باید برم
یوری :باوش برو
بایول:بای
یوری:بای
**پایان صفحه چت**
بایول ویو
رفتم پایین و سعی کردم خودمو عصبانی نشون بدم ، نشستم روی صندلی گوشه و شروع کردم به غدا خوردن که تهیونگ گفت
تهیونگ: فالوورا بهتره کامنترو چک کنن
بایول:موافقم
۲.۴k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.