وقتی دوست دخترشی...
وقتی عضو نهمی دوست دختر هیونجین هستی و پر*یودی
همه چیز در خوابگاه اسکیز عالی بود که .....
چانگبین: هیونگ تو اون عروسکی که تازه خریده بودمو ندیدی؟
لینو: نه .... مگه عروسک خریدی؟
چانگبین : بیخیال
چان از توی آشپزخونه : من ندیدمش ولی هیونجین صبح زود اومد وسراغ عروسکتو گرفت واسم سوال بود چرا
هان که روی کاناپه لم داده بود و گوشی شو تماشا می کرد توجه ش داد به هیونگ لاین : یادم میاد دیروز ا.ت بهم گفت خیلی از عروسک جدید چانگبین خوشش اومده
چانگبین: چی ؟ دارین میگین...
سونگمین:باورم نمیشه میخوام همچین حرفی بزنم ولی کاش من جای ا.ت بودم
فلیکس:وای پسر بهش حسودیم میشه هیون واقعا خیلی مواظبشه
جونگین : اگه یکی مثل هیونجین هیونگ داشتیم به هیچی نیاز نداشتیم
چان : خب مشکل اینجاس داریمش ولی جایگاهمون با ا.ت فرق داره
چانگبین : اصلا این پسره کجاس از دیروزه پیداش نیست
هیونجین بی خبر از این که داشتن غیبتشو می کردن از در خونه اومد
با چهار تا پلاستیک پر وسیله داخل آشپزخونه رفت و گذاشتشون روی اپن تا اینکه متوجه نگاه های سنگین 7 نفر شد
_ چیزی شده ؟ جن دیدین مگه ؟
اعظا چشاشونو ریز کردن و چانگبین گفت : نمیدونم ولی شاید تو بدونی عروسک من کجاست . هیونجین که فکر نمی کرد چانگبین بفهمه کار اونه حسابی جا خورد و ترسید چون دفعه ی قبل هم مجبور شده بود از خوراکی های سونگمین دزدی کنه تا خواسته ی دوست دخترشو انجام بده
کلی کتک و تنبیه از طرف مسروق شد خداروشکر توی اون لحظه یکنفر نجاتش داد اونم کسی نبود جز ا.ت که از توی اتاق داد میزد
+ هیونجییییییین اومدیییییی؟
هیونم سریع یکی از پلاستیکارو برداشت و بدو بدو از دست اعضا فرار کرد چانم که برای بار 8346526542523 از دست بچه های ولگرد آهی کشید و رفت برای نوشتن ادامه ی آهنگش بقیه هم رفتن پی کارشون
_ا.ت
+هوم؟
_ چانگبین فهمید عروسکشو کش رفتیم
+چیییی؟
خب دیگه بریم برای هیون دعا کنیم کبود نشه
ببخشید اگه خوب نشده باشه 3>
#تکپارتی
#هیونجین
همه چیز در خوابگاه اسکیز عالی بود که .....
چانگبین: هیونگ تو اون عروسکی که تازه خریده بودمو ندیدی؟
لینو: نه .... مگه عروسک خریدی؟
چانگبین : بیخیال
چان از توی آشپزخونه : من ندیدمش ولی هیونجین صبح زود اومد وسراغ عروسکتو گرفت واسم سوال بود چرا
هان که روی کاناپه لم داده بود و گوشی شو تماشا می کرد توجه ش داد به هیونگ لاین : یادم میاد دیروز ا.ت بهم گفت خیلی از عروسک جدید چانگبین خوشش اومده
چانگبین: چی ؟ دارین میگین...
سونگمین:باورم نمیشه میخوام همچین حرفی بزنم ولی کاش من جای ا.ت بودم
فلیکس:وای پسر بهش حسودیم میشه هیون واقعا خیلی مواظبشه
جونگین : اگه یکی مثل هیونجین هیونگ داشتیم به هیچی نیاز نداشتیم
چان : خب مشکل اینجاس داریمش ولی جایگاهمون با ا.ت فرق داره
چانگبین : اصلا این پسره کجاس از دیروزه پیداش نیست
هیونجین بی خبر از این که داشتن غیبتشو می کردن از در خونه اومد
با چهار تا پلاستیک پر وسیله داخل آشپزخونه رفت و گذاشتشون روی اپن تا اینکه متوجه نگاه های سنگین 7 نفر شد
_ چیزی شده ؟ جن دیدین مگه ؟
اعظا چشاشونو ریز کردن و چانگبین گفت : نمیدونم ولی شاید تو بدونی عروسک من کجاست . هیونجین که فکر نمی کرد چانگبین بفهمه کار اونه حسابی جا خورد و ترسید چون دفعه ی قبل هم مجبور شده بود از خوراکی های سونگمین دزدی کنه تا خواسته ی دوست دخترشو انجام بده
کلی کتک و تنبیه از طرف مسروق شد خداروشکر توی اون لحظه یکنفر نجاتش داد اونم کسی نبود جز ا.ت که از توی اتاق داد میزد
+ هیونجییییییین اومدیییییی؟
هیونم سریع یکی از پلاستیکارو برداشت و بدو بدو از دست اعضا فرار کرد چانم که برای بار 8346526542523 از دست بچه های ولگرد آهی کشید و رفت برای نوشتن ادامه ی آهنگش بقیه هم رفتن پی کارشون
_ا.ت
+هوم؟
_ چانگبین فهمید عروسکشو کش رفتیم
+چیییی؟
خب دیگه بریم برای هیون دعا کنیم کبود نشه
ببخشید اگه خوب نشده باشه 3>
#تکپارتی
#هیونجین
۴.۶k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.