ویو تهیونگ
ویو تهیونگ
هر کاری کردم کمپانی راضی نشد که با اون دختره قرار نزارم گفت که میخواد خبرش رو پخش کنه ولی اخه من دلم نمیخواد ا.ت بفهمه دلم نمیخواد با اون دختره قرار بزارم
ا.ت امروز از فرانسه برمیگره هعییی
دیگه فکر نکم بشه کاری کرد
کیلید رو انداختم و درو باز کردم ا.ت اونجا نبود ولی وسایلاش اونجا بودن
یهو گوشیم زنگ خورد ا.ت بود جواب دادم
+ الو سلام
_الو سلام میگم من رسیدم کره الان اومدم کمپانی تو کجایی از هرکی پرسیدم میگه نمیدونم
+من اومدم خونه امروز کارم زود تموم شد
_چی ها باشه میخواستم یچیزی ازت بپرسم ولی تماسارو جواب نمیدادی
خونه هم نبودی پس گفتم حتماً کمپانیه
+اوهوم ببخشید گوشیم شارژ نداشت خاموش بود میگم ا.ت
_بله
+میخواستی چی ازم بپرسی
_ام میگم سانی بهم گفت که با یکی از ایدلای دختر قرار میزاری راسته ؟
+سانی بهت گفت ؟
_ اره سانی گفته راسته ؟
+ خب امم اره راسته
_چرا تا الان بهم نگفتی؟
+خب میترسیدم
_از چی ؟
+نمیتونم پشت تلفون بگم
_پس نمیخواد بگی الان میام اونجا وسایلامو میبرم خونهی خودم فکر نکنم اون دختره خوشش بیاد دوست پسرش پیش ادمی مثل من باشه
+صبر ا.ت اینجور....
هوف قطع کرد به هرحال که میاد وسایلاشو ببره اون فکر کنم دیگه وقتش باشه باید بهش بگم حق داره که بدونه عاشقشم ...
پرش به وقتی که ا.ت میاد خونهی تهیونگ
ا.ت : سلام
تهیونگ : سلام ا.ت صبر کن قبل از این که بری باید یچیزی بهت بگم
ا.ت : ببخشید ولی فکر نکم درست باشه که اینجا بمونم
تهیونگ : کی اینو گفته باشه اصلاً میخوای برو میخوای بمون فقط به حرفام گوش بده
ا.ت : چیزی نمونده که بگی همه چی رو میدونم این که با اون دختره قرار میزاری این که کمپانی مجبورت کرده
حتی اگه هیچ کدوم ایناهم درست نباشه ولی این که بدونم با کسی تو رابطهای حس میکنم اینجا مزاحمم پس بهتره که برم
تهیونگ :اره یچیزی مونده که باید بهت بگم ا.ت من ....من باید زودتر میگفتم باید زود تر میگفتم عاشقتم باید زود تر میگفتم که از همون اولی که اومدی تا الان که میخوای بری زندگیمو تو چشات دیدم
ا.ت من میخوام که لحظه ها مال تو باشه و ساعت ها مال من
رویا مال تو باشهو واقعیت مال من
لبخند مال تو باشه و غمو غصه ها مال من
همیچی مال تو باشه و تو مال من باشی جوابت هرچی که هست من بهش احترام میزارم فقط میخوام بدونی که هیچ کس جای تورو تو قلبم نمیگیره
ا.ت : تو گفتی که لحظه ها مال من ساعت ها مال تو
رویا مال من واقعیت مال تو
لبخند مال من و غم غصه مال تو
همچی مال من منم مال تو ....
من مال توعم مال کیم تهیونگ
تهیونگ : واقعاً میگی ا.ت یعنی توعم حست همینه ؟
ا.ت : اره من عاشقتم
تهیونگ : خب پس تو دیگه الان مال منی کیم ا.ت
و هم دیگه رو عمیق و طولانی بوسیدن
پایان
هر کاری کردم کمپانی راضی نشد که با اون دختره قرار نزارم گفت که میخواد خبرش رو پخش کنه ولی اخه من دلم نمیخواد ا.ت بفهمه دلم نمیخواد با اون دختره قرار بزارم
ا.ت امروز از فرانسه برمیگره هعییی
دیگه فکر نکم بشه کاری کرد
کیلید رو انداختم و درو باز کردم ا.ت اونجا نبود ولی وسایلاش اونجا بودن
یهو گوشیم زنگ خورد ا.ت بود جواب دادم
+ الو سلام
_الو سلام میگم من رسیدم کره الان اومدم کمپانی تو کجایی از هرکی پرسیدم میگه نمیدونم
+من اومدم خونه امروز کارم زود تموم شد
_چی ها باشه میخواستم یچیزی ازت بپرسم ولی تماسارو جواب نمیدادی
خونه هم نبودی پس گفتم حتماً کمپانیه
+اوهوم ببخشید گوشیم شارژ نداشت خاموش بود میگم ا.ت
_بله
+میخواستی چی ازم بپرسی
_ام میگم سانی بهم گفت که با یکی از ایدلای دختر قرار میزاری راسته ؟
+سانی بهت گفت ؟
_ اره سانی گفته راسته ؟
+ خب امم اره راسته
_چرا تا الان بهم نگفتی؟
+خب میترسیدم
_از چی ؟
+نمیتونم پشت تلفون بگم
_پس نمیخواد بگی الان میام اونجا وسایلامو میبرم خونهی خودم فکر نکنم اون دختره خوشش بیاد دوست پسرش پیش ادمی مثل من باشه
+صبر ا.ت اینجور....
هوف قطع کرد به هرحال که میاد وسایلاشو ببره اون فکر کنم دیگه وقتش باشه باید بهش بگم حق داره که بدونه عاشقشم ...
پرش به وقتی که ا.ت میاد خونهی تهیونگ
ا.ت : سلام
تهیونگ : سلام ا.ت صبر کن قبل از این که بری باید یچیزی بهت بگم
ا.ت : ببخشید ولی فکر نکم درست باشه که اینجا بمونم
تهیونگ : کی اینو گفته باشه اصلاً میخوای برو میخوای بمون فقط به حرفام گوش بده
ا.ت : چیزی نمونده که بگی همه چی رو میدونم این که با اون دختره قرار میزاری این که کمپانی مجبورت کرده
حتی اگه هیچ کدوم ایناهم درست نباشه ولی این که بدونم با کسی تو رابطهای حس میکنم اینجا مزاحمم پس بهتره که برم
تهیونگ :اره یچیزی مونده که باید بهت بگم ا.ت من ....من باید زودتر میگفتم باید زود تر میگفتم عاشقتم باید زود تر میگفتم که از همون اولی که اومدی تا الان که میخوای بری زندگیمو تو چشات دیدم
ا.ت من میخوام که لحظه ها مال تو باشه و ساعت ها مال من
رویا مال تو باشهو واقعیت مال من
لبخند مال تو باشه و غمو غصه ها مال من
همیچی مال تو باشه و تو مال من باشی جوابت هرچی که هست من بهش احترام میزارم فقط میخوام بدونی که هیچ کس جای تورو تو قلبم نمیگیره
ا.ت : تو گفتی که لحظه ها مال من ساعت ها مال تو
رویا مال من واقعیت مال تو
لبخند مال من و غم غصه مال تو
همچی مال من منم مال تو ....
من مال توعم مال کیم تهیونگ
تهیونگ : واقعاً میگی ا.ت یعنی توعم حست همینه ؟
ا.ت : اره من عاشقتم
تهیونگ : خب پس تو دیگه الان مال منی کیم ا.ت
و هم دیگه رو عمیق و طولانی بوسیدن
پایان
۱۴۸
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.