دو پارتی اعتراف
پارت دوم
ولی تا خاستم چیزی بگم
_قشنگه مگه نه
*او اوم آره
_هوم میگم که ا/ت
*بله آکوتاگاوا سان
_من
یک دفعه تلفنم زنگ خورد موری سان بود
*موشی موشی
علامت موری^
^کجایید دیر شده
*چی
ی نگاه به ساعت میندازه ۸ بود
*ای وای دیر شده
^بله ای وای بدو ایددددددددد تا نیم ساعت دیگه اینجا نباشی من میدونم و شما دو تا
*بله چشم
قطع میکنه
*آکوتاگاوا سان دیرمون شده موری سان هم بدجور عصبیه
_پس بدو بریم
رفتن خونه ی ا/ت آماده میشن و سریع میرن
*هه هه (نفس نفس زدنه) رسی..دیم
_هه آ..ره
^بهبه شما دو تا چقدر دیر کردی
*_ببخشید موری سان
^بعدا به حساب شما دو تا میرسم
نکته لباس ا/ت ی لباس بازه
آکوتاگاوا و ا/ت میرن به موقعیت هاشون
ا/ت جلب توجه میکنه و حواس نگهبان ها رو پرت میکنه و آکوتاگاوا هم اطلاعات خاسته شده رو بر میداره
میخاستن برن که چند تا پسر جلوی ا/ت رو گرفتن
پسر اول:اووو چه بچه ی نازی
پسر دوم:گم شدی کوچولو
پسر سوم:نگران نباش کاریت نداریم فقط دوست داریم یکم باهات صمیمی بشیم(غلت کردید)
و دستشویی میگیرن و میکشن ی جای خلوت
تا پسرا اومدن به ا/ت نزدیک بشن آکوتاگاوا با راشمون حسابشونو میرسه
_حالت خوبه
*آ آره خوبم
_بیا
آکوتاگاوا کتشو به ا/ت میده
بهتره بریم
*ممنونم
*آ آکوتاگاوا سان
_چیزی شده
*چرا کمکم میکنید شما که همیشه سردین
_شاید من دوست دارم رضایت کسی رو جلب کنم که حتی از دازای سان هم برام مهم تره
*چی کی
آکوتاگاوا یکم سرخ میشه
_خوب ...آ...او...ن ..تویی
*چ...چی
_همین که گفتم
_نظرت چیه میخای با من صمیمی تر باشی
نظرتو بوگو
ولی تا خاستم چیزی بگم
_قشنگه مگه نه
*او اوم آره
_هوم میگم که ا/ت
*بله آکوتاگاوا سان
_من
یک دفعه تلفنم زنگ خورد موری سان بود
*موشی موشی
علامت موری^
^کجایید دیر شده
*چی
ی نگاه به ساعت میندازه ۸ بود
*ای وای دیر شده
^بله ای وای بدو ایددددددددد تا نیم ساعت دیگه اینجا نباشی من میدونم و شما دو تا
*بله چشم
قطع میکنه
*آکوتاگاوا سان دیرمون شده موری سان هم بدجور عصبیه
_پس بدو بریم
رفتن خونه ی ا/ت آماده میشن و سریع میرن
*هه هه (نفس نفس زدنه) رسی..دیم
_هه آ..ره
^بهبه شما دو تا چقدر دیر کردی
*_ببخشید موری سان
^بعدا به حساب شما دو تا میرسم
نکته لباس ا/ت ی لباس بازه
آکوتاگاوا و ا/ت میرن به موقعیت هاشون
ا/ت جلب توجه میکنه و حواس نگهبان ها رو پرت میکنه و آکوتاگاوا هم اطلاعات خاسته شده رو بر میداره
میخاستن برن که چند تا پسر جلوی ا/ت رو گرفتن
پسر اول:اووو چه بچه ی نازی
پسر دوم:گم شدی کوچولو
پسر سوم:نگران نباش کاریت نداریم فقط دوست داریم یکم باهات صمیمی بشیم(غلت کردید)
و دستشویی میگیرن و میکشن ی جای خلوت
تا پسرا اومدن به ا/ت نزدیک بشن آکوتاگاوا با راشمون حسابشونو میرسه
_حالت خوبه
*آ آره خوبم
_بیا
آکوتاگاوا کتشو به ا/ت میده
بهتره بریم
*ممنونم
*آ آکوتاگاوا سان
_چیزی شده
*چرا کمکم میکنید شما که همیشه سردین
_شاید من دوست دارم رضایت کسی رو جلب کنم که حتی از دازای سان هم برام مهم تره
*چی کی
آکوتاگاوا یکم سرخ میشه
_خوب ...آ...او...ن ..تویی
*چ...چی
_همین که گفتم
_نظرت چیه میخای با من صمیمی تر باشی
نظرتو بوگو
۱.۹k
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.