عشق وحشی ارباب 🖤🤤🔪 پارت 12
شرط پارت بعد
۴۵ لایک
۳۷ کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت سوک ~
علامت کوک *
ا/ت میخواست حرف بزنه که تهیونگ حُلش داد
و نزدیک بود بیوفته زمین که کوک دستشو گذاشت زیر کمر ا/ت و بغلش کرد.
ا/ت هنگ کرده بود😳
* حالت خوبه بیب!
+ از کلماتی که به درد من و تو نمیخوره استفاده نکن کوک
کوک ا/ت رو تو بغلش فشار داد.
+ ولم کن کوک
* نچ نچ
+ ولم کن وگرنه میزنمت
* گوش کن
* من فقط دوست ندارم پسری نزدیکت بشه فقط همین
* پس اینقدر لجبازی نکن
😳+
ا/ت خودشو از بغل کوک کشید بیرون.
+ خوب من برم دیگه
~ ا/ت
+ بله آقای سوک
~ میای فیلم ببینیم
+ فکر کنم هرزه ات هنوز زنده باشه، برو با اون فیلم ببین
~ بس کن اسم اونو نیار
+ الان اگه هرزه ات اینجا بود بازم اینجوری در موردش حرف میزدی
~ ا/ت در مورد اون صحبت نکن
+ اوووووو دوس نداری درباره عشقت حرف بزنم!
~ وااااااای من چجوری بهت بگم کاری باهاش نداشتم
~ خودش بهم میچسبید
+ پس عمم بغلش کرده بود
~ اصلا من اشتباه کردم
+ نباید میکردی چون قابل جبران نیست
~ وای دختر چرا اینقدر لجبازی تو
+ همینه که هس میخوای بخوا نمیخوای نخوا
_ بسههههههههههه ( با داد )
ا/ت با داد تهیونگ ترسید.
_ نترس ا/ت 😒
+ با من حرف نزن
_ دوس دارم
+ باشه ولی دیگه جواب نمیدم
_ ویییییی نکشیمون
~ خوب بسه دیگه بیاید فیلم ترسناک ببینیم
+ باشه
* اخجوووووون
_ باش
ا/ت رفت و دو تا پتو خیلی بزرگ اورد
یکیشو انداخت جلوی تلویزیون و اون یکی رو هم انداخت روشون
+ هممون روی مبل جلوی تلویزیون جا نمیشیم پس اینجا دراز بکشید نگاه کنید.
ا/ت و تهیونگ و کوک رفتن و روی پتو و دراز کشیدن و اون پتو رو هم کشیدن روی خودشون.
( ا/ت وسط پتو دراز کشید و کوک سمت چپش و تهیونگ هم سمت راستش و سوک هم چند دقیقه بعد بالای سر ا/ت دراز کشید).
سوک هم رفت و خوراکی از تو اشپزخونه آورد و تلوزیون رو روشن کرد، همه لامپ ها رو هم خاموش کرد و فیلم شروع شد.
~ هم نگاه کنید هم خوراکی بخورید
ربع ساعت از فیلم گذشت و بقیه خوراکی هم میخوردن ولی ا/ت غرق فیلم شده بود.
اصلا انگار تو این دنیا نبود.
کوک دستشو جلوی صورت ا/ت تکون داد و باعث شد ا/ت به جای فیلم به کوک توجه کنه.
+ چیزی شده!
* نه خواستم سوال بپرسم
+ بپرس
* ترسیدی؟
+ یکم
* اگه ترسیدی بیا بغل من
_ نه اگه ترسید میاد بغل خودم
😳+
~ بسه اگه ترسید خودم بغلش میکنم
😳+
+ اصلا کسی منو بغل نمیکنه
همه دوباره به فیلم نگاه میکردن.
فیلم ترسناک تر میشد و ا/ت خیلی میترسید ولی چیزی نمیگفت.
تهیونگ فهمید ا/ت ترسیده.
تهیونگ آروم کمر ا/ت رو گرفت و کشیدش سمت خودش سرش رو گذاشت روی بالشت خودش ولی ا/ت چون کاملا حواسش به فیلم بود متوجه نشد.
تهیونگ ا/ت رو..............
چطور بود؟!
۴۵ لایک
۳۷ کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت سوک ~
علامت کوک *
ا/ت میخواست حرف بزنه که تهیونگ حُلش داد
و نزدیک بود بیوفته زمین که کوک دستشو گذاشت زیر کمر ا/ت و بغلش کرد.
ا/ت هنگ کرده بود😳
* حالت خوبه بیب!
+ از کلماتی که به درد من و تو نمیخوره استفاده نکن کوک
کوک ا/ت رو تو بغلش فشار داد.
+ ولم کن کوک
* نچ نچ
+ ولم کن وگرنه میزنمت
* گوش کن
* من فقط دوست ندارم پسری نزدیکت بشه فقط همین
* پس اینقدر لجبازی نکن
😳+
ا/ت خودشو از بغل کوک کشید بیرون.
+ خوب من برم دیگه
~ ا/ت
+ بله آقای سوک
~ میای فیلم ببینیم
+ فکر کنم هرزه ات هنوز زنده باشه، برو با اون فیلم ببین
~ بس کن اسم اونو نیار
+ الان اگه هرزه ات اینجا بود بازم اینجوری در موردش حرف میزدی
~ ا/ت در مورد اون صحبت نکن
+ اوووووو دوس نداری درباره عشقت حرف بزنم!
~ وااااااای من چجوری بهت بگم کاری باهاش نداشتم
~ خودش بهم میچسبید
+ پس عمم بغلش کرده بود
~ اصلا من اشتباه کردم
+ نباید میکردی چون قابل جبران نیست
~ وای دختر چرا اینقدر لجبازی تو
+ همینه که هس میخوای بخوا نمیخوای نخوا
_ بسههههههههههه ( با داد )
ا/ت با داد تهیونگ ترسید.
_ نترس ا/ت 😒
+ با من حرف نزن
_ دوس دارم
+ باشه ولی دیگه جواب نمیدم
_ ویییییی نکشیمون
~ خوب بسه دیگه بیاید فیلم ترسناک ببینیم
+ باشه
* اخجوووووون
_ باش
ا/ت رفت و دو تا پتو خیلی بزرگ اورد
یکیشو انداخت جلوی تلویزیون و اون یکی رو هم انداخت روشون
+ هممون روی مبل جلوی تلویزیون جا نمیشیم پس اینجا دراز بکشید نگاه کنید.
ا/ت و تهیونگ و کوک رفتن و روی پتو و دراز کشیدن و اون پتو رو هم کشیدن روی خودشون.
( ا/ت وسط پتو دراز کشید و کوک سمت چپش و تهیونگ هم سمت راستش و سوک هم چند دقیقه بعد بالای سر ا/ت دراز کشید).
سوک هم رفت و خوراکی از تو اشپزخونه آورد و تلوزیون رو روشن کرد، همه لامپ ها رو هم خاموش کرد و فیلم شروع شد.
~ هم نگاه کنید هم خوراکی بخورید
ربع ساعت از فیلم گذشت و بقیه خوراکی هم میخوردن ولی ا/ت غرق فیلم شده بود.
اصلا انگار تو این دنیا نبود.
کوک دستشو جلوی صورت ا/ت تکون داد و باعث شد ا/ت به جای فیلم به کوک توجه کنه.
+ چیزی شده!
* نه خواستم سوال بپرسم
+ بپرس
* ترسیدی؟
+ یکم
* اگه ترسیدی بیا بغل من
_ نه اگه ترسید میاد بغل خودم
😳+
~ بسه اگه ترسید خودم بغلش میکنم
😳+
+ اصلا کسی منو بغل نمیکنه
همه دوباره به فیلم نگاه میکردن.
فیلم ترسناک تر میشد و ا/ت خیلی میترسید ولی چیزی نمیگفت.
تهیونگ فهمید ا/ت ترسیده.
تهیونگ آروم کمر ا/ت رو گرفت و کشیدش سمت خودش سرش رو گذاشت روی بالشت خودش ولی ا/ت چون کاملا حواسش به فیلم بود متوجه نشد.
تهیونگ ا/ت رو..............
چطور بود؟!
۷۵.۸k
۱۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.