فیک تهیونگ(پارت ۹):
فیک تهیونگ(پارت ۹):
داشتم با ا،ت صحبت میکردم که یکدفعههه دکتر اومد داخل و شروع به صحبت کرد:
دکتر:خانم ا،ت مثل آینه که دوست پسرتون خیلییی نگرانتونه(با خنده)
ته:عااا بله همینطور بلاخره باید نگران دوست دختر عزیزم باشم
ا،ت:خندههه
دکتر:خوب خانم ا،ت مثل آینه که مشکلی ندارید پس میتونید مرخص بشید...
آقای تهیونگ شما هم بهتره کاری ترخیص و دارو های خانم ا،ت رو انجام بدید
نه:عااا بله بله الان میام
دکتر رفت و منم گفتم:منم میرم که کار هایی که دکتر گفت رو انجام بدم شما هم تا اون موقع استراحت کنید
ا،ت:ممنون تهیونگ نه نه منظورم آقای کیمه
ته:میتونیم راحت باشید
ا،ت:شما هم همینطور
ته:پس من رفتم
ا،ت :باش
ته ویو:
رفتم کارای ترخیصو انجام دادم و دارو هامم گرفتم و داشتم فکر میکردم که به نظرم اینه که اول باهم دوست باشیم بعدش .....(با پوزخند و خوشحالی)
رفتم اتاق ا،ت دیدم که خوابه تا مرخص شدنشم هنوز دوساعت مونده پس منم رفتم روی کاناپه ی توی اتاق دراز کشیدم که دیدم کم کم چشمام داره گرم میشه و دیگه رفتم توی خواب
(نکته:اتاق ا،ت خصوصیه)
و.....
داشتم با ا،ت صحبت میکردم که یکدفعههه دکتر اومد داخل و شروع به صحبت کرد:
دکتر:خانم ا،ت مثل آینه که دوست پسرتون خیلییی نگرانتونه(با خنده)
ته:عااا بله همینطور بلاخره باید نگران دوست دختر عزیزم باشم
ا،ت:خندههه
دکتر:خوب خانم ا،ت مثل آینه که مشکلی ندارید پس میتونید مرخص بشید...
آقای تهیونگ شما هم بهتره کاری ترخیص و دارو های خانم ا،ت رو انجام بدید
نه:عااا بله بله الان میام
دکتر رفت و منم گفتم:منم میرم که کار هایی که دکتر گفت رو انجام بدم شما هم تا اون موقع استراحت کنید
ا،ت:ممنون تهیونگ نه نه منظورم آقای کیمه
ته:میتونیم راحت باشید
ا،ت:شما هم همینطور
ته:پس من رفتم
ا،ت :باش
ته ویو:
رفتم کارای ترخیصو انجام دادم و دارو هامم گرفتم و داشتم فکر میکردم که به نظرم اینه که اول باهم دوست باشیم بعدش .....(با پوزخند و خوشحالی)
رفتم اتاق ا،ت دیدم که خوابه تا مرخص شدنشم هنوز دوساعت مونده پس منم رفتم روی کاناپه ی توی اتاق دراز کشیدم که دیدم کم کم چشمام داره گرم میشه و دیگه رفتم توی خواب
(نکته:اتاق ا،ت خصوصیه)
و.....
۱۶.۴k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.