تبهکار فریبنده
My:
دکتر توی اتق بود وپسر بی قرار ، روی صندلی نشسته بود و اشک میریخت ، اره اشک کیم تهیونگ بزرگ داشت به خاطر زنی که تا دوروز پیش براش ارزش نداشت اشک میریخت
÷تهیونگ میگم م......داری گریه میکنی
_کوک اگه اتفاقی بیوفته من چیکار کنم (بغض)
÷تهیوتگ نگران نباش بچه سالم میمونه
_به درک که زنده بمونه یانه من نگران انجلام اگه اتفاقی براش بیوفته نمی تونم زندگی کنم
÷تهیونگ حالت خوبه ؟؟ چیزی کشیدی ، تو تا دیروز محل بهش نمیزاشتی می خواستی جداشی الان
_میدونم بهتر از هر کسی میدونم من اوایل ازدواجمون وقتی میدیم چه جور هنوز عاشق برادرمم با خودم گفتم چرا من عاشقش باشم سعی کردم نادیدش بگیریم اما تا دیروز فکر می کردم و موفق شدم اما از وقتی که حرف رفت به اون خراب شده بود انگار دوباره حسم برگشت این دوشب از فکر اینکه اتفاقی بیوفته نتونستم بخوابم و ترسم براورده شده الان اگه بمیره چکار کنم ، اصلا چطوری زندگی کنم
(بغض)
÷تهیونگ ببین من ......
✓ارباب دکتر کارتون دارن
پسر با شتاب از جاش بلند شد و به طرف اتاق حرکت کردم دکتر بیرون اتاق منتظر بود
®اقای کیم
_حالش خوبه
®نگران نباشید حال هم مادر هم بچه خوبه با اینکه خون زیادی از دست داده بودن اما دوام اوردن
_ممنون دکتر ، می تونید برید پول هم لب میزه
®باشه چشم ، ممنون
پسر وارد اتاق شد و بالا سر معشوقش رفت و بوسه ی ارومی روی لب هاش قرار داد بعد هم در تراس باز کرد رفت داخل و سیگاری روشن کرد
دکتر توی اتق بود وپسر بی قرار ، روی صندلی نشسته بود و اشک میریخت ، اره اشک کیم تهیونگ بزرگ داشت به خاطر زنی که تا دوروز پیش براش ارزش نداشت اشک میریخت
÷تهیونگ میگم م......داری گریه میکنی
_کوک اگه اتفاقی بیوفته من چیکار کنم (بغض)
÷تهیوتگ نگران نباش بچه سالم میمونه
_به درک که زنده بمونه یانه من نگران انجلام اگه اتفاقی براش بیوفته نمی تونم زندگی کنم
÷تهیونگ حالت خوبه ؟؟ چیزی کشیدی ، تو تا دیروز محل بهش نمیزاشتی می خواستی جداشی الان
_میدونم بهتر از هر کسی میدونم من اوایل ازدواجمون وقتی میدیم چه جور هنوز عاشق برادرمم با خودم گفتم چرا من عاشقش باشم سعی کردم نادیدش بگیریم اما تا دیروز فکر می کردم و موفق شدم اما از وقتی که حرف رفت به اون خراب شده بود انگار دوباره حسم برگشت این دوشب از فکر اینکه اتفاقی بیوفته نتونستم بخوابم و ترسم براورده شده الان اگه بمیره چکار کنم ، اصلا چطوری زندگی کنم
(بغض)
÷تهیونگ ببین من ......
✓ارباب دکتر کارتون دارن
پسر با شتاب از جاش بلند شد و به طرف اتاق حرکت کردم دکتر بیرون اتاق منتظر بود
®اقای کیم
_حالش خوبه
®نگران نباشید حال هم مادر هم بچه خوبه با اینکه خون زیادی از دست داده بودن اما دوام اوردن
_ممنون دکتر ، می تونید برید پول هم لب میزه
®باشه چشم ، ممنون
پسر وارد اتاق شد و بالا سر معشوقش رفت و بوسه ی ارومی روی لب هاش قرار داد بعد هم در تراس باز کرد رفت داخل و سیگاری روشن کرد
۱.۴k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.