🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۲۱🩶🩶🩶🩶
🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۲۱🩶🩶🩶🩶
توکا : ممنون
تاماکی : توکا خانوم ما تا خونه همراهیت میکنیم و مخالفتم موجود نی
کیو : راست میگه
توکا : باشه ممنون
هارو : ما برگه مرخصیت رو پر کردیم می تونیم هر وقت که خواستی بریم
مایکی : کجا با این عجله
اما در گوش مایکی : مایکی اونا دوستای دوران بچگیشن مثل خانواده ی توکا چانن توکا چان باید باهاشون بره شو هم با اونا اومد یعنی باهم خیلی صمیمی ان الان باید ولشون کنی منم میخاستم پیش توکا چان باشم ولی این به صلاح شه
مایکی : باشه با اخم
توکا پا میشه ولباساشو می پوشه و از بقیه تشکر و خداحافظی میکنه
توکا : ممنون از همگی 🌟
هارو : توکا دیگه بیا بریم
توکا : باشه ولی کجا
تاماکی : ما متور داریم با ما سوار شو تو بیا با من 😁
توکا : احساس میکنم میخای کرم بریزی ولی باشه
هارو : شو تو هم با من بیا
شما با برو بچ میرین خونه خودتون
توکا : بیاین تو خوش اومدین
تاماکی : دلم برای خونه ات تنگ شده بود
و تاماکی ولو میشه رو مبل
هارو : منم
ایمی : همه مون
کیو : من بیشتر دلم برای دست پوختت تنگ شده بود
همگی: ما هممممممم
توکا : باشه الان براتون غذا درست میکنم
فردا بعد از ظهر
توکا : شو من میرم خونه ی دوستم تو میای
شو : نه خواهر خوش بگذره
اما از توکا دعوت میکنه که توکا بره به خونشون و اما لوکیشنو برای توکا میفرسته و شما میرین
توکا در میزنه
مایکی درو باز میکنه
مایکی : توکا چاننننن😳😳
توکا : سلام مایکی
مایکی : چطور
اما : مایکی برو کنار توکا چان بیاد داخل مهمون منه
توکا میره داخل
اما : توکا چان خواهر منییییی دیگه
توکا : اره ☺️
مایکی توکا رو میکشه از بغل اما بیرون
مایکی : .........
😶🌫️
توکا : ممنون
تاماکی : توکا خانوم ما تا خونه همراهیت میکنیم و مخالفتم موجود نی
کیو : راست میگه
توکا : باشه ممنون
هارو : ما برگه مرخصیت رو پر کردیم می تونیم هر وقت که خواستی بریم
مایکی : کجا با این عجله
اما در گوش مایکی : مایکی اونا دوستای دوران بچگیشن مثل خانواده ی توکا چانن توکا چان باید باهاشون بره شو هم با اونا اومد یعنی باهم خیلی صمیمی ان الان باید ولشون کنی منم میخاستم پیش توکا چان باشم ولی این به صلاح شه
مایکی : باشه با اخم
توکا پا میشه ولباساشو می پوشه و از بقیه تشکر و خداحافظی میکنه
توکا : ممنون از همگی 🌟
هارو : توکا دیگه بیا بریم
توکا : باشه ولی کجا
تاماکی : ما متور داریم با ما سوار شو تو بیا با من 😁
توکا : احساس میکنم میخای کرم بریزی ولی باشه
هارو : شو تو هم با من بیا
شما با برو بچ میرین خونه خودتون
توکا : بیاین تو خوش اومدین
تاماکی : دلم برای خونه ات تنگ شده بود
و تاماکی ولو میشه رو مبل
هارو : منم
ایمی : همه مون
کیو : من بیشتر دلم برای دست پوختت تنگ شده بود
همگی: ما هممممممم
توکا : باشه الان براتون غذا درست میکنم
فردا بعد از ظهر
توکا : شو من میرم خونه ی دوستم تو میای
شو : نه خواهر خوش بگذره
اما از توکا دعوت میکنه که توکا بره به خونشون و اما لوکیشنو برای توکا میفرسته و شما میرین
توکا در میزنه
مایکی درو باز میکنه
مایکی : توکا چاننننن😳😳
توکا : سلام مایکی
مایکی : چطور
اما : مایکی برو کنار توکا چان بیاد داخل مهمون منه
توکا میره داخل
اما : توکا چان خواهر منییییی دیگه
توکا : اره ☺️
مایکی توکا رو میکشه از بغل اما بیرون
مایکی : .........
😶🌫️
۴.۷k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.