پارت ۲۷ : دایی برگزیده سال
بچه عکس بالا قیافه میا هست * خیلی نازه نه ؟*
+ الان میا ۱۳ سالشه و کلاس هفتمه
× دایی تو رو خدا بزار یکم دیگه بخوابم
@ ای خدا بچه جون پاشو تا قلقلکت ندادم
× باشه باشه پا شدم
@ تو ذهنش : من وقتی امیکو رو از دست دادم هرگز خودمو نبخشیدم
هنوز آخرین حرفی که زد یادم نرفته
تو مغزم مونده بیرون نمیره
اه لعنتی خدا منو لعنت کنه
هیچ وقت به میا نگفتم مادرت چجوری مرده
فقط بهش گفتم مادرت مریض شده و مرد
چون اگه بهش میگفتم : خودمو نمی تونستم ببخشم
خدا رو شکر اون قدرت منو مادرشو به ارث برده
امیکو یه جوری بود که نیاز نداشت چشم بند یا عینک بزنه
خدا رو شکر میا هم همین طوره ....
× دایی چرا اونجا خشکت زده من دارم صبحانه میخورما بیا که عقب میمونی
اه ....خدا دایی جورابت تو غذا چیکار میکنه
فقط یه شب غذا از بیرون سفارش ندادیم
فکر کردم بلدی غذا درست کنی
معدم طعم جواراب گرفت
راستی دایی جورابت تمیز بود ؟
@ اره بچه جون .... من آدم تمیزی هستما...اه ... پاشو بریم تو راه میریم یخ چیزی میخوریم
× اخ جونننننننن
راستی دایی فردا جلسه اولیا مربیان
میای ؟
@ اره حتما میام
بیام ببینم چقدر تونستی دوست پیدا کنی ؟؟
× تو ذهنش: چقدر خوش خیالی دایی همه بخاطر اینکه مو هام سفید حتی بهم نگاه هم نمی کنن به علاوه اینکه چند تا پسر اذیت هم میکنن
@ راستی ... چیز دیگه هست که بخوای بهم بگی
تو ذهنش : حس میکنم بعضی از چیز ها رو ازم مخفی میکنه ...
ببین سیندرلا من تو رو خیلی دوست دارم
عمو گتو هم دوست داره حالا من یه ۶۵ درصد از اون بیشتر
× خب ...
@ از من لطفا چیزی رو مخفی نکن
× همین طوری که داشت حرف میزد داشت موهای ناز میکرد
× خب راستش
○ خب خب ببین کی اینجاست
ملکه اعظم حالت چطوره؟؟
@ همیشه بی موقع میای سوگورو اه ...
× سر کیفم همو گتو
@ سر کیفم رو کی یادت داده؟؟
× عمو گتو ..
@ فقط دو روز بچه رو به تو سپردم 🤬
× تازه این چیزی نیست که چند تا فحشم یادم____
○ بسه دیگه بچه انقدر چوقولی منو نکن😳
× باشه
@ فحش خوبه هوشو میبره بالا 😏
+ *دایی برگزیده سال*
○ ساتورو راست میگه .. هر کی برات زبون ریخت بحش فحش بده تا دلت می خواد فحش بده. به جز مدیر مدرست اگه اونم دیگه خیلی گوه خورد به اونم فحش بده
ملکه اعظم
× چشم
@ افرین
خوشتون اومد یا نه ؟😊😊😊
+ الان میا ۱۳ سالشه و کلاس هفتمه
× دایی تو رو خدا بزار یکم دیگه بخوابم
@ ای خدا بچه جون پاشو تا قلقلکت ندادم
× باشه باشه پا شدم
@ تو ذهنش : من وقتی امیکو رو از دست دادم هرگز خودمو نبخشیدم
هنوز آخرین حرفی که زد یادم نرفته
تو مغزم مونده بیرون نمیره
اه لعنتی خدا منو لعنت کنه
هیچ وقت به میا نگفتم مادرت چجوری مرده
فقط بهش گفتم مادرت مریض شده و مرد
چون اگه بهش میگفتم : خودمو نمی تونستم ببخشم
خدا رو شکر اون قدرت منو مادرشو به ارث برده
امیکو یه جوری بود که نیاز نداشت چشم بند یا عینک بزنه
خدا رو شکر میا هم همین طوره ....
× دایی چرا اونجا خشکت زده من دارم صبحانه میخورما بیا که عقب میمونی
اه ....خدا دایی جورابت تو غذا چیکار میکنه
فقط یه شب غذا از بیرون سفارش ندادیم
فکر کردم بلدی غذا درست کنی
معدم طعم جواراب گرفت
راستی دایی جورابت تمیز بود ؟
@ اره بچه جون .... من آدم تمیزی هستما...اه ... پاشو بریم تو راه میریم یخ چیزی میخوریم
× اخ جونننننننن
راستی دایی فردا جلسه اولیا مربیان
میای ؟
@ اره حتما میام
بیام ببینم چقدر تونستی دوست پیدا کنی ؟؟
× تو ذهنش: چقدر خوش خیالی دایی همه بخاطر اینکه مو هام سفید حتی بهم نگاه هم نمی کنن به علاوه اینکه چند تا پسر اذیت هم میکنن
@ راستی ... چیز دیگه هست که بخوای بهم بگی
تو ذهنش : حس میکنم بعضی از چیز ها رو ازم مخفی میکنه ...
ببین سیندرلا من تو رو خیلی دوست دارم
عمو گتو هم دوست داره حالا من یه ۶۵ درصد از اون بیشتر
× خب ...
@ از من لطفا چیزی رو مخفی نکن
× همین طوری که داشت حرف میزد داشت موهای ناز میکرد
× خب راستش
○ خب خب ببین کی اینجاست
ملکه اعظم حالت چطوره؟؟
@ همیشه بی موقع میای سوگورو اه ...
× سر کیفم همو گتو
@ سر کیفم رو کی یادت داده؟؟
× عمو گتو ..
@ فقط دو روز بچه رو به تو سپردم 🤬
× تازه این چیزی نیست که چند تا فحشم یادم____
○ بسه دیگه بچه انقدر چوقولی منو نکن😳
× باشه
@ فحش خوبه هوشو میبره بالا 😏
+ *دایی برگزیده سال*
○ ساتورو راست میگه .. هر کی برات زبون ریخت بحش فحش بده تا دلت می خواد فحش بده. به جز مدیر مدرست اگه اونم دیگه خیلی گوه خورد به اونم فحش بده
ملکه اعظم
× چشم
@ افرین
خوشتون اومد یا نه ؟😊😊😊
۲.۷k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.