پادشاه سنگ دل من پارت 20
که فهمیدم چ اشتباهی کردم بخاطر حرف بفیه ب عشقم شک کردم
کوک: ات من
ات: حرف نزن
ات: من فکر میکردم تو با بقیه فرق داری
فکر میکردم تو درکم میکنی
اما اشتباه کردم تو هم ازم میترسی
فقط احساساتاتم رو بازی دادی (با بغض)
ویو ات
دستمو از دست وزیر بیرون کشیدم از اونجا خارج شدم بغضم ترکید اشکام سرازیر شدن این بدترین حس دنیا بود کسی ک دوسش داری هم ازت بترسه دلم میخواست بمیرم رفتم زیر قدیمی ترین درخت باغ و فقط زار زدم
ویو کوک
کوک: این مهمونی تمومه همه گمشین خونه هاتون (داد ک نه عربده)
وزیر: مگه ندیدین چند دقیقه پیش چ اتفاقی افتاد زود قصر رو ترک کنید
همه بیرون رفتن
کوک: برای تو هم دارم وزیر
اونم سرش رو پایین انداخت
سریع رفتم دنبال ات کل قصر گشتم و آخر زیر درخت قدیمی پیداش کردم ک داشت مثل ابر بهار گریه میکرد سریع رفتم پیشش
کوک: ات من واقعا متاسفم لطفا منو ببخش... من بزن ولی اونجوری گریه نکن
ات: تو خیلی بدجنسی (همه ی حرفای ات با گریس)
اروم با مشت کوچولوش ب سینم میزد
ات: میدونی چقد ناراحت شدم تو گفتی منو حتی اگه جادوگرم باشم دوس داری... اما تو هم ازم ترسیدی
کوک: میدونم حق داری.... چیکار کنم و منو ببخشی ها... منو بزن ولی باهام آشتی کن (باحالت مظلوم)
ات: آخه چطوری تورو بزنم ها... تنها کسی ک من دارم تویی نمیتو
حرف ات بغل و بوسه ای ک جون کوک روی لبش زد نصفه موند
کوک:_________
شرطارو نرسوندین از این بیشترم میخواین
تا ی هفته خبری از فیک نیست چون باهاتون قهرم
کوک: ات من
ات: حرف نزن
ات: من فکر میکردم تو با بقیه فرق داری
فکر میکردم تو درکم میکنی
اما اشتباه کردم تو هم ازم میترسی
فقط احساساتاتم رو بازی دادی (با بغض)
ویو ات
دستمو از دست وزیر بیرون کشیدم از اونجا خارج شدم بغضم ترکید اشکام سرازیر شدن این بدترین حس دنیا بود کسی ک دوسش داری هم ازت بترسه دلم میخواست بمیرم رفتم زیر قدیمی ترین درخت باغ و فقط زار زدم
ویو کوک
کوک: این مهمونی تمومه همه گمشین خونه هاتون (داد ک نه عربده)
وزیر: مگه ندیدین چند دقیقه پیش چ اتفاقی افتاد زود قصر رو ترک کنید
همه بیرون رفتن
کوک: برای تو هم دارم وزیر
اونم سرش رو پایین انداخت
سریع رفتم دنبال ات کل قصر گشتم و آخر زیر درخت قدیمی پیداش کردم ک داشت مثل ابر بهار گریه میکرد سریع رفتم پیشش
کوک: ات من واقعا متاسفم لطفا منو ببخش... من بزن ولی اونجوری گریه نکن
ات: تو خیلی بدجنسی (همه ی حرفای ات با گریس)
اروم با مشت کوچولوش ب سینم میزد
ات: میدونی چقد ناراحت شدم تو گفتی منو حتی اگه جادوگرم باشم دوس داری... اما تو هم ازم ترسیدی
کوک: میدونم حق داری.... چیکار کنم و منو ببخشی ها... منو بزن ولی باهام آشتی کن (باحالت مظلوم)
ات: آخه چطوری تورو بزنم ها... تنها کسی ک من دارم تویی نمیتو
حرف ات بغل و بوسه ای ک جون کوک روی لبش زد نصفه موند
کوک:_________
شرطارو نرسوندین از این بیشترم میخواین
تا ی هفته خبری از فیک نیست چون باهاتون قهرم
۷.۸k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.