𝐃𝐢𝐟𝐟𝐢𝐜𝐮𝐥𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞, 𝐩𝐚𝐫𝐭 ۲۱
(عشق دشوار پارت ۲۱ )
_دوست دخترم میشی؟
+چ..چی (صرفه )
_چرا شکه شدی بیا این ابو بخور تا خفه نشدی
ابو از تهیونگ گرفتم و چند قلب خوردم بعد که صرفا قط شد تهیونگ دوباره پرسید
_دوست دختر من میشی
+تو خودت دوست دختر داری
_کی
+اسمش چی بود اهان لیا
_ببین درسته لیا دوست دختر منه ولی من اونو اصلا دوست ندارم و اینو به خودش هم گفتم ولی ول کن نیست بیا وانمود کنیم که تو دوست دختر من و لیا که چند بار من و تو رو باهم ببینه خودش ول میکنه و میره
+یعنی میگی که دوست دختر قلابیت بشم
_دقیقا
+قبول نمیکنم
_چرا (قیافه مظلومانه و کیوت)
+یااا قیافت رو اینجوری نکن
_لطفاااا
+به جیمین چی بگیم
_نباید کسی بفهمه که رابطه ما به صورت فرمالیتس اینجوری نقشمون لو میره
_لطفا کمکم کن
+باشه قبول میکنم ولی منم برا خودم شرطایی دارم
_ممنونم چه شرطایی
+ ۱ بدون اجازه دستمم نمیگیری
_توی جمع باید بگم میشه دستتو بگیرم ؟
+پیش بقیه مشکلی نیست ولی وقتی تنهاییم حق نداری بهم دست بزنی
_باشه قول میدم
+ ۲ بوسیدن و اینجور کارا در کار نیست
_ مشکلی نیست
+ شرطای من اینا بود همین
_باشه با هیچکدوم مشکلی ندارم پس حله ؟
+اره اوکیه
_پس قبول کردی که دوست دختر قلابیم باشی ؟
+میخوای نظرم عوض بشه
_نه نه بیا غذامون رو بخوریم
+باشه
(تهیونگ ویو ) (تهیونگ این حرفا رو تو دلش میگه)
وایی خدا شکرت خیلی راحت تر از اونی که فکرشو میکردم قبول کرد بلاخره میتونم از دست لیا راحت شم الان جیمین رو کجای دلم بزارم
(جینا ویو ) (جینا هم این حرفا رو تو دلش میزنه )
وقتی که تهیونگ گفت دوست دختر من شو اولش یکم شکه شدم و نمیخواستم قبولش کنم ولی نمیدونم چی شد که گفتم باشه انگار یه چیزی تو دلم میگفت بگو باشه و قبول کن حالا هرچی واییییییییی من جیمینو چیکار کنم اوففف خدا
_میگم فردا قراره جایی بری
+اره با دوستام قراره بریم پارک آبی
_خوشبگذره
+اگه بخوای تو هم میتونی بیای البته اگه بخوای
_اگه برنامه ای یا کاری نداشتم میام
+ ...(لبخند)
غذامون رو خوردیم و تهیونگ حساب کرد و اومدیم بیرون از رستوران و سوار ماشین شدیم
_میشه یه چیزی بگم
+البته چرا که نه
_ما همدیگرو خوب نمیشناسیم نظرت چیه یکم باهم وقت بگذرونیم اینجوری میتونیم راحت تر همدیگرو بشناسیم
+اگه تو کار خاصی نداری چرا که نه من کل روز رو بیکارم
_پس اول کجا بریم
+نمیدونم من زیاد کره رو نمیشناسم پس تو هرجا بخوای میتونیم بریم
_پس اول بریم ساحل
+باشه بریم
بعد از حدود نیم ساعت رسیدیم به ساحل خیلی خوب بود هوا تقریبا آفتابی بود و صدای موجا آرامش خاصی رو به آدم میداد کفشام رو در آوردم و آروم آروم تو ماسه ها قدم میزدم
شرطا : چون میدونم چند روزه که پارت گذاری نشده شرطی ندارم و پارت بعد رو آپلود میکنم 😘❤
_دوست دخترم میشی؟
+چ..چی (صرفه )
_چرا شکه شدی بیا این ابو بخور تا خفه نشدی
ابو از تهیونگ گرفتم و چند قلب خوردم بعد که صرفا قط شد تهیونگ دوباره پرسید
_دوست دختر من میشی
+تو خودت دوست دختر داری
_کی
+اسمش چی بود اهان لیا
_ببین درسته لیا دوست دختر منه ولی من اونو اصلا دوست ندارم و اینو به خودش هم گفتم ولی ول کن نیست بیا وانمود کنیم که تو دوست دختر من و لیا که چند بار من و تو رو باهم ببینه خودش ول میکنه و میره
+یعنی میگی که دوست دختر قلابیت بشم
_دقیقا
+قبول نمیکنم
_چرا (قیافه مظلومانه و کیوت)
+یااا قیافت رو اینجوری نکن
_لطفاااا
+به جیمین چی بگیم
_نباید کسی بفهمه که رابطه ما به صورت فرمالیتس اینجوری نقشمون لو میره
_لطفا کمکم کن
+باشه قبول میکنم ولی منم برا خودم شرطایی دارم
_ممنونم چه شرطایی
+ ۱ بدون اجازه دستمم نمیگیری
_توی جمع باید بگم میشه دستتو بگیرم ؟
+پیش بقیه مشکلی نیست ولی وقتی تنهاییم حق نداری بهم دست بزنی
_باشه قول میدم
+ ۲ بوسیدن و اینجور کارا در کار نیست
_ مشکلی نیست
+ شرطای من اینا بود همین
_باشه با هیچکدوم مشکلی ندارم پس حله ؟
+اره اوکیه
_پس قبول کردی که دوست دختر قلابیم باشی ؟
+میخوای نظرم عوض بشه
_نه نه بیا غذامون رو بخوریم
+باشه
(تهیونگ ویو ) (تهیونگ این حرفا رو تو دلش میگه)
وایی خدا شکرت خیلی راحت تر از اونی که فکرشو میکردم قبول کرد بلاخره میتونم از دست لیا راحت شم الان جیمین رو کجای دلم بزارم
(جینا ویو ) (جینا هم این حرفا رو تو دلش میزنه )
وقتی که تهیونگ گفت دوست دختر من شو اولش یکم شکه شدم و نمیخواستم قبولش کنم ولی نمیدونم چی شد که گفتم باشه انگار یه چیزی تو دلم میگفت بگو باشه و قبول کن حالا هرچی واییییییییی من جیمینو چیکار کنم اوففف خدا
_میگم فردا قراره جایی بری
+اره با دوستام قراره بریم پارک آبی
_خوشبگذره
+اگه بخوای تو هم میتونی بیای البته اگه بخوای
_اگه برنامه ای یا کاری نداشتم میام
+ ...(لبخند)
غذامون رو خوردیم و تهیونگ حساب کرد و اومدیم بیرون از رستوران و سوار ماشین شدیم
_میشه یه چیزی بگم
+البته چرا که نه
_ما همدیگرو خوب نمیشناسیم نظرت چیه یکم باهم وقت بگذرونیم اینجوری میتونیم راحت تر همدیگرو بشناسیم
+اگه تو کار خاصی نداری چرا که نه من کل روز رو بیکارم
_پس اول کجا بریم
+نمیدونم من زیاد کره رو نمیشناسم پس تو هرجا بخوای میتونیم بریم
_پس اول بریم ساحل
+باشه بریم
بعد از حدود نیم ساعت رسیدیم به ساحل خیلی خوب بود هوا تقریبا آفتابی بود و صدای موجا آرامش خاصی رو به آدم میداد کفشام رو در آوردم و آروم آروم تو ماسه ها قدم میزدم
شرطا : چون میدونم چند روزه که پارت گذاری نشده شرطی ندارم و پارت بعد رو آپلود میکنم 😘❤
۳۹.۱k
۲۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.