۳۳
کور شدممم
سارینا رو چشمم چراغ گرفته بود
سارینا. بیدار شوو
بلند شدم
=کورشدممم
رفتم تو دستشوییو رومو شستم موهامو شونه کردمو رفتم بیرون یه لباس مناسب پوشیدمو کیفمو برداشتمو گوشیم رو داخلش گذاشتم و چمدونمو برداشتم
رفتم از اتاق بیرون و سوار آسانسور شدم
رسیدم به طبقه اول
در باز شد و رفتم بیرون
بچه ها داشتن صبحونه میخوردنو جروبحثای الکی میکردن و تهیونگ داشت چمدونارو تو ماشین میریخت
رفتم پیش تهیونگو دور و برو نگاه کردم تا مطمئن شم کسی نیست
=داداشی حالت خوبه.. پکری
&اگه دست نورا رو بشه من چیکار کنم شاید لیدیا و لوکاس هم از من نیستن
=داداش زبونتو گاز بگیر همچی خوب میشه.. اینم وسایلای من
رفتم تو آشپز
=صبح بخیر
همه به جز لوکاس. صبح بخیرر
نشستم پیش سارینا
=کی به این گفته بیاد منو کور کنه
رایدس. من
یونجین. آب ریختیم شعر گذاشتیم هیچی
بچه ها مشغول شدن
که چیزی رو دستم حس کردم
سرمو بالا اوردم دیدم سارینا دستشو گذاشته رو دستم
سارینا. دختر..! حالت خوبه؟
=آره
سارینا. تو همیشه زودتر بیدار میشدی
=همیشه با صدای خور پ.. پوفای کوک بیدار میشدن ولیـ..
سارینا. آها فهمیدم.. فقط سه ماه باشه.. تموم میشه
=ممنون از دلداریت(لبخند)
صبحونه رو خردیمو سوار ماشین شدیم و مثل قبل نشستیم
=لوکیشنو فرسـ..
لوکاس. فرودگاهو بلدم لوکیشن نمیخواد
=ب باشه
لوکاس داشت سرعت میرفت
بدون حرف کمربندمو بستم
سرمو کردم تو گوشی و با لیدیا چت میکردم
لوکاس. با کی داری چت میکنی
=ب.. ببخشید؟
لوکاس. همونی که شنیدی
=یادم نمیاد درخاستتو قبول کرده باشم
لیدیا. داداش با من داره حرف میزنه
رایدس. قضیه چیه
لوکاس. عاشقشم دوونشم جونمم بهش میدم ولی نمیخواد
یونجین. پس رد کرد
سارینا. کیی
لیدیا. ات
رومو کردم سمت شیشه
=لیدیا میای جا به جا شیم
لوکاس. رسیدیم نمیخواد
ماشینو پارک کردو پیاده شدیم
کوله پشتیمو کولم کردمو سفت گرفتمش
ما داریم میایم مامان بابا!!
سارینا رو چشمم چراغ گرفته بود
سارینا. بیدار شوو
بلند شدم
=کورشدممم
رفتم تو دستشوییو رومو شستم موهامو شونه کردمو رفتم بیرون یه لباس مناسب پوشیدمو کیفمو برداشتمو گوشیم رو داخلش گذاشتم و چمدونمو برداشتم
رفتم از اتاق بیرون و سوار آسانسور شدم
رسیدم به طبقه اول
در باز شد و رفتم بیرون
بچه ها داشتن صبحونه میخوردنو جروبحثای الکی میکردن و تهیونگ داشت چمدونارو تو ماشین میریخت
رفتم پیش تهیونگو دور و برو نگاه کردم تا مطمئن شم کسی نیست
=داداشی حالت خوبه.. پکری
&اگه دست نورا رو بشه من چیکار کنم شاید لیدیا و لوکاس هم از من نیستن
=داداش زبونتو گاز بگیر همچی خوب میشه.. اینم وسایلای من
رفتم تو آشپز
=صبح بخیر
همه به جز لوکاس. صبح بخیرر
نشستم پیش سارینا
=کی به این گفته بیاد منو کور کنه
رایدس. من
یونجین. آب ریختیم شعر گذاشتیم هیچی
بچه ها مشغول شدن
که چیزی رو دستم حس کردم
سرمو بالا اوردم دیدم سارینا دستشو گذاشته رو دستم
سارینا. دختر..! حالت خوبه؟
=آره
سارینا. تو همیشه زودتر بیدار میشدی
=همیشه با صدای خور پ.. پوفای کوک بیدار میشدن ولیـ..
سارینا. آها فهمیدم.. فقط سه ماه باشه.. تموم میشه
=ممنون از دلداریت(لبخند)
صبحونه رو خردیمو سوار ماشین شدیم و مثل قبل نشستیم
=لوکیشنو فرسـ..
لوکاس. فرودگاهو بلدم لوکیشن نمیخواد
=ب باشه
لوکاس داشت سرعت میرفت
بدون حرف کمربندمو بستم
سرمو کردم تو گوشی و با لیدیا چت میکردم
لوکاس. با کی داری چت میکنی
=ب.. ببخشید؟
لوکاس. همونی که شنیدی
=یادم نمیاد درخاستتو قبول کرده باشم
لیدیا. داداش با من داره حرف میزنه
رایدس. قضیه چیه
لوکاس. عاشقشم دوونشم جونمم بهش میدم ولی نمیخواد
یونجین. پس رد کرد
سارینا. کیی
لیدیا. ات
رومو کردم سمت شیشه
=لیدیا میای جا به جا شیم
لوکاس. رسیدیم نمیخواد
ماشینو پارک کردو پیاده شدیم
کوله پشتیمو کولم کردمو سفت گرفتمش
ما داریم میایم مامان بابا!!
۳.۸k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.