خیلی سعی کردم قوی باشم ، اونقدر قوی باشم که چشم ببندم روی
خیلی سعی کردم قوی باشم ، اونقدر قوی باشم که چشم ببندم روی تمام نخواستنات ، اما نشد .
نتونستم قوی باشم وقتی که دستت دستمو میگیره اما گرمایی نداره ، نتونستم قوی باشم وقتی لبات روی لبام میشینه اما این سرماست که زیر دلم میپیچه .
من حالا هیچی جز یک ضعف معلق بین نخواستنهای تو نیستم .
نتونستم قوی باشم وقتی که دستت دستمو میگیره اما گرمایی نداره ، نتونستم قوی باشم وقتی لبات روی لبام میشینه اما این سرماست که زیر دلم میپیچه .
من حالا هیچی جز یک ضعف معلق بین نخواستنهای تو نیستم .
۳.۰k
۲۶ مهر ۱۴۰۳