سناریو پارت چهارم...
کپشن...
جونگکوک: من یک کاری دارم بعدن میام پیشت...
ا. ت: باشه.
ا. ت به اتاق مدیر میره و باهاش صحبت میکنه و میگه که توریست است و میخواد چند مدت برای دیدن به مدرسه بیاد و مدیر هم قبول میکنه و اونو اتفاقی توی کلاسی میزاره که جونگکوک بوده...
وقتی زنگ کلاس بود مدیر ا. ت رو میبره سر کلاس جونگکوک و با ا. ت وارد کلاس میشه و به بچه ها موضوع رو میگه که ت. ت قرار چند مدت مهمون ما باشه و باهاش خوب رفتار کنید و میره... جونگکوک هم که توی کلاس نشسته بود به ا. ت خیره شده بود و ا. ت هم میخواست خودشو معرفی کنه...(به انگلیسی معرفی میکنه)...
ا. ت: سلام بچه من ا. ت هستم من از امریکا اومدم و یک مدت پیشتون هستم لطفا باهام خوب باشین...
یکی از دخترای که توی کلاس بود به کره ای میگه که همین امریکای دیونه رو کم داشتیم که جونگکوک به اون دختر نگاه میکنه و میگه ساکت بشه و ا. ت هم که کره ای نمیدونه میاد و روی یکی از صندلی های که خالی است میشینه(اینطوری که بخوام بهتون بگم جونگکوک یکی مونده به اخر نشسته پیش دوستاش سمت چپ کلاس و ا. ت هم وسط میشنه روی صندلی دوتا مونده به اخر و اون دختر هم که به ا. ت گیر داده بود که اسمشو میزایم هان سو هی😂 سمت راست و روی صندلی دوم نشسته)
بغل دستی ا. ت دختر خوبیه و با ا. ت دوست میشه...
تقریبا نزدیک های زنگ نهار است که یک پسره با دوتا از دوستاش میاد پیش ا. ت ( اسم اون پسره کای باشه😂👍) و میخواد به ا. ت لاس بزنه و غولدوری کنه (همه ی بچه های مدرسه از اون میترسن ولی بیشتر از جونگکوک میترسند😂😎)...
کای: هی... خوشکله! تو تازه واردی؟ دختر خوشکلی هستی! دوست پسر داری؟ اگر داری ولش کن بیا با من دوست شو...
ا. ت: لطفا مزاحمم نشو میخوام برم...
ا. ت میخواد بره که بسه دست شو محکم میگیره و میگه تو نمیتونی با من اینطوری صحبت کنی! همه ی بچه ها جمع میشن ا. ت هم میترسه که همون لحظه جونگکوک میاد(جونگکوک و کای با هم دشمنن)...
کوکی: ولش کن!... ببینم دلت میخواد بمیری؟!(دارن به کره ای صحبت میکنن)
کای: تو چته؟ این موضوع به تو ربطی نداره پس برو!
کوکی با مشت میخواد کای رو بزن که مدیر میاد و میگه سریع برن سالن نهار خوری و نهار بخورن...
ا. ت و دوستش(که اسم دوستش کیم یو جین هست) هم میرن سالن غذا خوری غذا میگیرن میان سر میز میشینن که با هاشون یک دختر دیگه هم هست که باهاشون دوستن(اسمش آیو است) میخواستن غذا خوردن رو شروع کنن که جونگ و سه تا دوستش ( اسم دوست هاش یکیش کیم تهیونگ است که دوست پسر آیو است و یکیش جیمین است که دوست پسر یو جین است و یکیش اسمش شوگا است که تو رو میشناسه چون جونگکوک بهش گفته ...)
شرمنده بچه ها متن جا نمیکنه.. پارت بعدی میزارم😊👇🏻
لایک 👍
فالو...
جونگکوک: من یک کاری دارم بعدن میام پیشت...
ا. ت: باشه.
ا. ت به اتاق مدیر میره و باهاش صحبت میکنه و میگه که توریست است و میخواد چند مدت برای دیدن به مدرسه بیاد و مدیر هم قبول میکنه و اونو اتفاقی توی کلاسی میزاره که جونگکوک بوده...
وقتی زنگ کلاس بود مدیر ا. ت رو میبره سر کلاس جونگکوک و با ا. ت وارد کلاس میشه و به بچه ها موضوع رو میگه که ت. ت قرار چند مدت مهمون ما باشه و باهاش خوب رفتار کنید و میره... جونگکوک هم که توی کلاس نشسته بود به ا. ت خیره شده بود و ا. ت هم میخواست خودشو معرفی کنه...(به انگلیسی معرفی میکنه)...
ا. ت: سلام بچه من ا. ت هستم من از امریکا اومدم و یک مدت پیشتون هستم لطفا باهام خوب باشین...
یکی از دخترای که توی کلاس بود به کره ای میگه که همین امریکای دیونه رو کم داشتیم که جونگکوک به اون دختر نگاه میکنه و میگه ساکت بشه و ا. ت هم که کره ای نمیدونه میاد و روی یکی از صندلی های که خالی است میشینه(اینطوری که بخوام بهتون بگم جونگکوک یکی مونده به اخر نشسته پیش دوستاش سمت چپ کلاس و ا. ت هم وسط میشنه روی صندلی دوتا مونده به اخر و اون دختر هم که به ا. ت گیر داده بود که اسمشو میزایم هان سو هی😂 سمت راست و روی صندلی دوم نشسته)
بغل دستی ا. ت دختر خوبیه و با ا. ت دوست میشه...
تقریبا نزدیک های زنگ نهار است که یک پسره با دوتا از دوستاش میاد پیش ا. ت ( اسم اون پسره کای باشه😂👍) و میخواد به ا. ت لاس بزنه و غولدوری کنه (همه ی بچه های مدرسه از اون میترسن ولی بیشتر از جونگکوک میترسند😂😎)...
کای: هی... خوشکله! تو تازه واردی؟ دختر خوشکلی هستی! دوست پسر داری؟ اگر داری ولش کن بیا با من دوست شو...
ا. ت: لطفا مزاحمم نشو میخوام برم...
ا. ت میخواد بره که بسه دست شو محکم میگیره و میگه تو نمیتونی با من اینطوری صحبت کنی! همه ی بچه ها جمع میشن ا. ت هم میترسه که همون لحظه جونگکوک میاد(جونگکوک و کای با هم دشمنن)...
کوکی: ولش کن!... ببینم دلت میخواد بمیری؟!(دارن به کره ای صحبت میکنن)
کای: تو چته؟ این موضوع به تو ربطی نداره پس برو!
کوکی با مشت میخواد کای رو بزن که مدیر میاد و میگه سریع برن سالن نهار خوری و نهار بخورن...
ا. ت و دوستش(که اسم دوستش کیم یو جین هست) هم میرن سالن غذا خوری غذا میگیرن میان سر میز میشینن که با هاشون یک دختر دیگه هم هست که باهاشون دوستن(اسمش آیو است) میخواستن غذا خوردن رو شروع کنن که جونگ و سه تا دوستش ( اسم دوست هاش یکیش کیم تهیونگ است که دوست پسر آیو است و یکیش جیمین است که دوست پسر یو جین است و یکیش اسمش شوگا است که تو رو میشناسه چون جونگکوک بهش گفته ...)
شرمنده بچه ها متن جا نمیکنه.. پارت بعدی میزارم😊👇🏻
لایک 👍
فالو...
۷.۴k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.