اسب خیال ...
باید گریخت از
این همه هیاهوی پوچ
وقت رفتن به سفر است
بخواب سهراب
قایقت را نخواهم خواست
در این دنیای پرفریب
باید با خیال از کابوس ها گریخت
همگام با
غروب آفتاب و
رفتن سایه ها
سوار بر اسب رویاها
در امتداد نور ماه و حرکت ستارگان
تا بهشت قصه ها خواهم تاخت و
در آنجا
سلام می کنم به آسمان و
با فرشتگان هم کلام میشوم
و
از خاموشی انسانیت
گله خواهم کرد
من از پادشاه ابرها
سالهای بهاری
همراه با
عشق و امید
و
خوشبختی آدمها را خواهم خواست ...
عبدالله خسروی
این همه هیاهوی پوچ
وقت رفتن به سفر است
بخواب سهراب
قایقت را نخواهم خواست
در این دنیای پرفریب
باید با خیال از کابوس ها گریخت
همگام با
غروب آفتاب و
رفتن سایه ها
سوار بر اسب رویاها
در امتداد نور ماه و حرکت ستارگان
تا بهشت قصه ها خواهم تاخت و
در آنجا
سلام می کنم به آسمان و
با فرشتگان هم کلام میشوم
و
از خاموشی انسانیت
گله خواهم کرد
من از پادشاه ابرها
سالهای بهاری
همراه با
عشق و امید
و
خوشبختی آدمها را خواهم خواست ...
عبدالله خسروی
۱.۵k
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.