فرشته ی زیبایی های من (پارت۹)
از زبان تهیونگ
داشتم سعی میکردم کوک اسیب نبینه همین اول دختر بیچاره اینجوری کوکو ببینه بیشتر فکر فرار میخوره به سرش
از تو جیبم ویبره گوشیم میومد گندش بزنن با اون صدا فهمیدن کجا قایم شدم وقت نکردم پیامو سین کنم
از زبان ا/ت
منتظر بودم سین کنه چرا سین نمیکرد؟؟ اگه گیرم بیارن چی؟؟ همینجوری ساکت بودم که یهویی در کمد باز شد و جیغ بنفشی کشیدمو سیاهی..
۱۵ مین بعد
بیدار شدمو دیدم تو یه جای متروکم
یه چراغ سفید کم نور بالا سرم بود دهنمو چسب زده بودن نمیتونستم حرف بزنم
که یه مرد وارد شدو گفت
؟:پس تو جئون ا/تی ..هوم...قیافت بد نیس ..میتونی یه چند روزی مهمونمون باشی بدون خبر داشتن روح همون شوهرت..
شوهر؟؟ از چی ح.. اووو همون جونگکوکو میگه واسه همین فامیلمو جئون گفت..
چسب رو دهنم اجازه ی حرف زدنو نمیداد دست و پا میزدم و خودمو اینطرف و اونطرف میکشیدم تا طناب دورمو باز کنم
؟:تقلا نکن تا ۹ ماه مهمون مایی ..(پوزخند)
اشاره کردن به دهنم و چسبو محکم از رو لبام کند اهمیت ندادم و لب باز کردم
_خیلی احمقی اخه کدوم انسانی بعد ۹ ماه نگران زنش نمیشه؟؟
خودمو به عنوان زن کوک جا زدم ولی درواقع اینجوری نبود همین الانشم به زور دوست دخترشم .. (اسکله🗿)
؟:فکر کردی ادرس اینجارو بلده؟؟ تو جنگلی خانوم خانوما (نیشخند)
_ببینیمو تعریف کنیم!
؟:خیله خب خسته شدم دیگه بسه همینجا بمون الان میگم بیان شلاقت بزنن ..
_چه ریلکسم حرف میزنی تو به خیال این باش اجازه بدم!
؟:دستو پات بستس هه.. کجایی جئون که زن خوشگل و گوگولی کوچولوتو ببینی که کلی کتک و تجا.وز بهش شده..
_چ..چ..ی؟..
؟: فکر کردی ولت میکنم؟؟ انتقامم از اون شوهر نکبتت مونده ..
محکم درو بست و رفت بغض کردم و خدا خدا میکردم پیداشون شه.
داشتم سعی میکردم کوک اسیب نبینه همین اول دختر بیچاره اینجوری کوکو ببینه بیشتر فکر فرار میخوره به سرش
از تو جیبم ویبره گوشیم میومد گندش بزنن با اون صدا فهمیدن کجا قایم شدم وقت نکردم پیامو سین کنم
از زبان ا/ت
منتظر بودم سین کنه چرا سین نمیکرد؟؟ اگه گیرم بیارن چی؟؟ همینجوری ساکت بودم که یهویی در کمد باز شد و جیغ بنفشی کشیدمو سیاهی..
۱۵ مین بعد
بیدار شدمو دیدم تو یه جای متروکم
یه چراغ سفید کم نور بالا سرم بود دهنمو چسب زده بودن نمیتونستم حرف بزنم
که یه مرد وارد شدو گفت
؟:پس تو جئون ا/تی ..هوم...قیافت بد نیس ..میتونی یه چند روزی مهمونمون باشی بدون خبر داشتن روح همون شوهرت..
شوهر؟؟ از چی ح.. اووو همون جونگکوکو میگه واسه همین فامیلمو جئون گفت..
چسب رو دهنم اجازه ی حرف زدنو نمیداد دست و پا میزدم و خودمو اینطرف و اونطرف میکشیدم تا طناب دورمو باز کنم
؟:تقلا نکن تا ۹ ماه مهمون مایی ..(پوزخند)
اشاره کردن به دهنم و چسبو محکم از رو لبام کند اهمیت ندادم و لب باز کردم
_خیلی احمقی اخه کدوم انسانی بعد ۹ ماه نگران زنش نمیشه؟؟
خودمو به عنوان زن کوک جا زدم ولی درواقع اینجوری نبود همین الانشم به زور دوست دخترشم .. (اسکله🗿)
؟:فکر کردی ادرس اینجارو بلده؟؟ تو جنگلی خانوم خانوما (نیشخند)
_ببینیمو تعریف کنیم!
؟:خیله خب خسته شدم دیگه بسه همینجا بمون الان میگم بیان شلاقت بزنن ..
_چه ریلکسم حرف میزنی تو به خیال این باش اجازه بدم!
؟:دستو پات بستس هه.. کجایی جئون که زن خوشگل و گوگولی کوچولوتو ببینی که کلی کتک و تجا.وز بهش شده..
_چ..چ..ی؟..
؟: فکر کردی ولت میکنم؟؟ انتقامم از اون شوهر نکبتت مونده ..
محکم درو بست و رفت بغض کردم و خدا خدا میکردم پیداشون شه.
۶.۵k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.