↓¶♪„وقتی نمیتونستی حامله شی....“♪¶↑
↓¶♪„وقتی نمیتونستی حامله شی....“♪¶↑
★≈فیک≈★←کوک→
𝐩𝐚𝐫𝐭:𝟷𝟹
سرمو گذاشتم رو بالشت مسافرتی که میا بهم داده بود
که بعد از چند دقیقه خوابم برد
......
“اعضا„
نامجون: * داد *
جین:چخبره؟؟
نامجون: وای نه جین من ظرف یونا رو سکشتم
تهیونگ:حاجی دلم سوخت انقدر استرس داره شکستم رو میگه سکشتم *خنده*
شوگا:باز شروع شد...اقا ما رفتیم
شوگا بلندشد بره که یهو
نامجون:نه *داد*
که یهو شوگا با حالت پوکر برگشت و گفت
شوگا:چیه؟ باز منو گیر آوردینننن
جین:شوگولییی *کیوت*
شوگا:وادافاک *خنده*
که یهو یونا اومد
یونا:نامجون بخدا میکشمتتتتتت
نامجون:بچه ها حلالم کنین
تهیونگ و جیهوپ:بسم الله الرحمن الرحیم
شوگا:الان شروع میشه ...
شوگا:آماده این!؟
تهیونگ و جیهوپ و جین:آره
جین و شوگا و جیهوپ تهیونگ: 1. 2. 3.
که یهو جیغ یونا بلندشد
یونا: *جیغ*
تهیونگ:دلم سوخت واقعا
'
'
"جونگکوک"
ادامه پارت قبل..
★≈فیک≈★←کوک→
𝐩𝐚𝐫𝐭:𝟷𝟹
سرمو گذاشتم رو بالشت مسافرتی که میا بهم داده بود
که بعد از چند دقیقه خوابم برد
......
“اعضا„
نامجون: * داد *
جین:چخبره؟؟
نامجون: وای نه جین من ظرف یونا رو سکشتم
تهیونگ:حاجی دلم سوخت انقدر استرس داره شکستم رو میگه سکشتم *خنده*
شوگا:باز شروع شد...اقا ما رفتیم
شوگا بلندشد بره که یهو
نامجون:نه *داد*
که یهو شوگا با حالت پوکر برگشت و گفت
شوگا:چیه؟ باز منو گیر آوردینننن
جین:شوگولییی *کیوت*
شوگا:وادافاک *خنده*
که یهو یونا اومد
یونا:نامجون بخدا میکشمتتتتتت
نامجون:بچه ها حلالم کنین
تهیونگ و جیهوپ:بسم الله الرحمن الرحیم
شوگا:الان شروع میشه ...
شوگا:آماده این!؟
تهیونگ و جیهوپ و جین:آره
جین و شوگا و جیهوپ تهیونگ: 1. 2. 3.
که یهو جیغ یونا بلندشد
یونا: *جیغ*
تهیونگ:دلم سوخت واقعا
'
'
"جونگکوک"
ادامه پارت قبل..
۱۸.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.