p15اخرین لبخند
پارت 15
اخرین لبخند
----------------------
سرپرست و پی دی نیم همینطور ذول زده بودن که سرپرست به خودش اومد گفت:ببینم دوره تخصصی گذروندی؟
سانا:نه
سرپرست:پس چجوری حتی بهتر از من اونارو میکاپ کردی؟ انگار تجربه زیادی داری
سانا:نه اتفاقا خیلی وقته که این کارو نکردم
سرپرست رو به پی دی نیم گفت:این خانم به عنوان میکاپ ارتیست اصلی انتخاب میشه نظر شما چیه
پی دی نیم:منم همین فکر رو میکنم
سرپرست پس لطفا میکاپ اعضا رو با آهنگ و لباساشون هماهنگ کن
سانا:باشه
سانا از اتاق میکاپ بیرون اومد که جیمین رو دم در دید
جیمین:اینجا چیکار میکنی؟
سانا:اومده بودم تست بدم، به عنوان میکاپ ارتیست اصلی انتخاب شدم
جیمین:تبریک میگم 🙂
سانا:ممنون خب من دیگه باید برم ببینم البومتون کی منتشر میشه؟
جیمین:احتمالا تا چند روز دیگه ظبط تموم بشه
سانا:آها فعلا
جیمین:فعلا
سانا رفت تو اتاقش و مشغول برنامه ریزی برای چند روز آینده شد بعد تصمیم گرفت بره به پسرا یه سری بزنه تا وایب آهنگ رو بدونه
............
پسرا در حال تمرین بودن سانا آروم وارد شد پی دی نیم هم اونجا بود پسرا حواسشون به تمرین بود
پی دی نیم:اوه سانا سلام
سانا:سلام
پی دی نیم:اومدی تمرین و آهنگ رو ببینی؟
سانا :اره
پی دی نیم:بعد از انتشار و کنسرت از خیلی جاها درخواست میفرستن حواست باشه
سانا:حتما!
بعد از تمرین پسرا برای ناهار رفتن خونه و سانا تصمیم گرفت برای پدر بزرگش و اعضا هم غذا درست کنه میتونست خستگی رو از چشمای پسرا متوجه بشه به سمت جین رفت
سانا:میگم سوکجینا تو همیشه غذا رو آماده میکنی؟
جین:اره چطور
سانا:نظرت چیه فعلا من غذا درست کنم؟
جین:مطمئنی
سانا:اره
اخرین لبخند
----------------------
سرپرست و پی دی نیم همینطور ذول زده بودن که سرپرست به خودش اومد گفت:ببینم دوره تخصصی گذروندی؟
سانا:نه
سرپرست:پس چجوری حتی بهتر از من اونارو میکاپ کردی؟ انگار تجربه زیادی داری
سانا:نه اتفاقا خیلی وقته که این کارو نکردم
سرپرست رو به پی دی نیم گفت:این خانم به عنوان میکاپ ارتیست اصلی انتخاب میشه نظر شما چیه
پی دی نیم:منم همین فکر رو میکنم
سرپرست پس لطفا میکاپ اعضا رو با آهنگ و لباساشون هماهنگ کن
سانا:باشه
سانا از اتاق میکاپ بیرون اومد که جیمین رو دم در دید
جیمین:اینجا چیکار میکنی؟
سانا:اومده بودم تست بدم، به عنوان میکاپ ارتیست اصلی انتخاب شدم
جیمین:تبریک میگم 🙂
سانا:ممنون خب من دیگه باید برم ببینم البومتون کی منتشر میشه؟
جیمین:احتمالا تا چند روز دیگه ظبط تموم بشه
سانا:آها فعلا
جیمین:فعلا
سانا رفت تو اتاقش و مشغول برنامه ریزی برای چند روز آینده شد بعد تصمیم گرفت بره به پسرا یه سری بزنه تا وایب آهنگ رو بدونه
............
پسرا در حال تمرین بودن سانا آروم وارد شد پی دی نیم هم اونجا بود پسرا حواسشون به تمرین بود
پی دی نیم:اوه سانا سلام
سانا:سلام
پی دی نیم:اومدی تمرین و آهنگ رو ببینی؟
سانا :اره
پی دی نیم:بعد از انتشار و کنسرت از خیلی جاها درخواست میفرستن حواست باشه
سانا:حتما!
بعد از تمرین پسرا برای ناهار رفتن خونه و سانا تصمیم گرفت برای پدر بزرگش و اعضا هم غذا درست کنه میتونست خستگی رو از چشمای پسرا متوجه بشه به سمت جین رفت
سانا:میگم سوکجینا تو همیشه غذا رو آماده میکنی؟
جین:اره چطور
سانا:نظرت چیه فعلا من غذا درست کنم؟
جین:مطمئنی
سانا:اره
۶.۱k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.