فیک جیمین:عاشقتم: پارت:۶
از زبان سانا:
داشت زخم هامو پانسمان میکرد که یهو پنبه الکول رو زد خیلی داشت می سوخت جلو دهنمو گرفتم که جیغ نزنم جیمین هم متوجه شد و گفت...:
ج: ببخشید خیلی سوخت؟
س: ا اره
ج: چرا لنگد گرفتی (اشتباه نوشتم حال ندارم درس کنم)
س : ه ه هیچی
ج: حالت خوبه
س : وییییی نه قلبم درد میکنه
ج: وای قرص داری برات قرص بیارم
س: تو توی کیفم هستش
ج: اوک الان میارم
از زبان جیمین:
رفتم پایین داشتم دنبال قرصاش میگشتم که یهو گوشیش زنگ خورد نگاه کردم اسمشو :عشقم:سیو کرده بود نمیدونم ولی یجورایی حسودیم شود گوشی و قرصا رو بردم به سانا دادم و قرصاشو خورد به گوشیش نگاه کرد برداشت و به یکی زنگ زد منم کرم هام فعال شد رفتم بیرون درو بستم و وایستادم داشتم گوش میکردم که صداش در اومد میگفت عشقم عشقم چرا یعنی من حسودیم میشه نمیدونم داشتم گوش میدادم که گفت داداش خیارم راحت شد(خیارم جرررر)
و رفتم پایین گفتم شاید گرسنه باشه رفتم تو آشپز خونه سرگرم غذا درست کردم بودم که یکی از پشت ترسوندن
س:پخخخخخ
ج: یا موسی بن جعفر یا حضرت پاستیل یا امام زاده اون چی بود دیگه
س : من بودم خیلی ترسیدی
ج : در اون حد که انگشتمو بریدم (قربون انگشتت بشم من بیار بوسش کنم درست شه💋😘🥺)
س: عه وا (مرض) ببخشید قصد اینو نداشتم میشه بگی جعبه کمک های اولیه کجاست : اینارو تند تند گفت
ج: هههه😂
س: حتما خیلی درد داره
ج: نه نه مهم نیست
س: خیلی هم مهمه از اون انگشت های نازت چرا باید خون بیاد🥺
ج: خوب توی اون کابینت طبقه بالایی
س: خوب الان میارم
ج: اوک
از زبان سانا:
رفتم داشتم ور میداشتم ولی دستم نمیرسید احساس کردم یکی از پشت بهم چسبید دست و پاچه شدم وقتی برگشتم جیمین یک میلی متر صورتم بود اگه حرف میزد لباش به لبام برخورد میکرد ولی اونم وقتی صورت پوکرمو دید زد زیر خنده
س: هیی چرا میخندی
ج:🤣🤣🤣🤣😂😂😂 چرا صورتت پکر شد یهو هههههه
س: چرا اونقدر نزدیکم شدیی🤯
ج: هیچی
س: نه باید بگی
ج: میخوایی بدونی
س: آره
جیمین نزدیکم شد هی نزدیکم میشد و من هی عقب عقب میرفتم خوردم به دیوار اون هم دستاشو گذاشت روی دیوار منو بین خودش و دیوار جاداد و صورتشو نزدیک صورتم کرد.........
[(<پایان پارت ۶ برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه >)]
بقیه رو فردا حتما میزارم بوس بهتون 💋😘🥰❤️
داشت زخم هامو پانسمان میکرد که یهو پنبه الکول رو زد خیلی داشت می سوخت جلو دهنمو گرفتم که جیغ نزنم جیمین هم متوجه شد و گفت...:
ج: ببخشید خیلی سوخت؟
س: ا اره
ج: چرا لنگد گرفتی (اشتباه نوشتم حال ندارم درس کنم)
س : ه ه هیچی
ج: حالت خوبه
س : وییییی نه قلبم درد میکنه
ج: وای قرص داری برات قرص بیارم
س: تو توی کیفم هستش
ج: اوک الان میارم
از زبان جیمین:
رفتم پایین داشتم دنبال قرصاش میگشتم که یهو گوشیش زنگ خورد نگاه کردم اسمشو :عشقم:سیو کرده بود نمیدونم ولی یجورایی حسودیم شود گوشی و قرصا رو بردم به سانا دادم و قرصاشو خورد به گوشیش نگاه کرد برداشت و به یکی زنگ زد منم کرم هام فعال شد رفتم بیرون درو بستم و وایستادم داشتم گوش میکردم که صداش در اومد میگفت عشقم عشقم چرا یعنی من حسودیم میشه نمیدونم داشتم گوش میدادم که گفت داداش خیارم راحت شد(خیارم جرررر)
و رفتم پایین گفتم شاید گرسنه باشه رفتم تو آشپز خونه سرگرم غذا درست کردم بودم که یکی از پشت ترسوندن
س:پخخخخخ
ج: یا موسی بن جعفر یا حضرت پاستیل یا امام زاده اون چی بود دیگه
س : من بودم خیلی ترسیدی
ج : در اون حد که انگشتمو بریدم (قربون انگشتت بشم من بیار بوسش کنم درست شه💋😘🥺)
س: عه وا (مرض) ببخشید قصد اینو نداشتم میشه بگی جعبه کمک های اولیه کجاست : اینارو تند تند گفت
ج: هههه😂
س: حتما خیلی درد داره
ج: نه نه مهم نیست
س: خیلی هم مهمه از اون انگشت های نازت چرا باید خون بیاد🥺
ج: خوب توی اون کابینت طبقه بالایی
س: خوب الان میارم
ج: اوک
از زبان سانا:
رفتم داشتم ور میداشتم ولی دستم نمیرسید احساس کردم یکی از پشت بهم چسبید دست و پاچه شدم وقتی برگشتم جیمین یک میلی متر صورتم بود اگه حرف میزد لباش به لبام برخورد میکرد ولی اونم وقتی صورت پوکرمو دید زد زیر خنده
س: هیی چرا میخندی
ج:🤣🤣🤣🤣😂😂😂 چرا صورتت پکر شد یهو هههههه
س: چرا اونقدر نزدیکم شدیی🤯
ج: هیچی
س: نه باید بگی
ج: میخوایی بدونی
س: آره
جیمین نزدیکم شد هی نزدیکم میشد و من هی عقب عقب میرفتم خوردم به دیوار اون هم دستاشو گذاشت روی دیوار منو بین خودش و دیوار جاداد و صورتشو نزدیک صورتم کرد.........
[(<پایان پارت ۶ برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه >)]
بقیه رو فردا حتما میزارم بوس بهتون 💋😘🥰❤️
۴.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.