فرشته محافظ عشق(8)
وااااااااااااه وقتی اون سوالو پرسیدم انتظار یه همچین ری اکشن شدیدی رو نداشتم...(بچه ها تو این فصل یه کاپل کامل داریم ولی چانبک نیستن و اینکه تا فصل دوم هیچ اسماتی نداریم تا من فصل دوم یه فکری به حالش بکنم)
نویسنده:همه داشتن با چانبک میرفتن تا اینکه...
سهون با تکخندی گفت:"ببینم اون پاپی کوچولوت که همش پیششی در این مورد میدونه؟لوهان شی؟"
با اخم گفتم:"تو دهنتو میبندی خوشگل پولدار"
_ هی هی من پول دار نیستم من فقط موجودی کارتم صفراش بی نهایتن همین "
و لبخندی به اهو کوچولوی زیباش زد و بعد گفت:"یه کاری کنیم...تا سه ماه دیگه دانشگاه تمومه بیا یه کاری کنیم من به بک نمیگم تو با متور سواری،سوژه مسابقه شرط بندی. توام به چان نگو من رو موتور سوارا شرط بندی میکنم اوکی؟"
_ قبوله و موتورم که ناک اوت کردی چی؟
_اوه من مرد معاملم نه خسارت، سه ماه رو ادای دوست پسرمو در بیار منم امممممم اها اونی که اونجناست اونو میخرم
پشمام ریخت اون یه دامون هایپر اسپرت پرمیره خدایاااا عمرااا لوهان مقاومت مقاومت کن:"باشه..قبوله"(عکس موتوره هم هست تو خود پست)
سهون لبخند رضایتمندی زد وبرگشت سمت یه مرده و گفت:"اوی اون موتوره که اونجاستو..."
مرده وسط حرفش گفت:"ولی پدرتون گفتن.."
_ مهم نیس پدرم چی گفته این یه هدیه است
_ بله اقا
و باهم داشتن میرفتن که یهو سهون اومد سمتم و گفت:"زیپ شلوارت باز و همینکه رفت فهمیدم عوضی هر دوتا بند کفشمو باز کرده اومد برم دنبالش که با مخ خودم زمین ایشششششششششش
اوه سهووووووووووووون و دادی زدم که با قهقهه گفت :"جوووووووووووووووووووووووونم"
_
ثگ
Vahyun
آیا میدانستید لایک کردن یعنی چی؟یعنی وقتی مطلب مورد نظر رو مطالعه کردید و مورد پسند واقع شد روی قلب قسمت بالا میزنید نویسنده میفهمد و میگوید:"واوووووووووو یه نفر لایک کرد پشمام ای ملت ببینید یکی فیکمو لایک کرد پشمام." و شروع میکند به بهتر نوشتن پارت بعدی اما وقتی می بیند که با بالای صدتا ویو کسی لایک نمی نماید پس با کسالت تمام میگوید:"یعنی انقدر فیکم چرته؟ اه پس اصلا نمینویسم هق هق هق"
دیگه خود دانید
نویسنده:همه داشتن با چانبک میرفتن تا اینکه...
سهون با تکخندی گفت:"ببینم اون پاپی کوچولوت که همش پیششی در این مورد میدونه؟لوهان شی؟"
با اخم گفتم:"تو دهنتو میبندی خوشگل پولدار"
_ هی هی من پول دار نیستم من فقط موجودی کارتم صفراش بی نهایتن همین "
و لبخندی به اهو کوچولوی زیباش زد و بعد گفت:"یه کاری کنیم...تا سه ماه دیگه دانشگاه تمومه بیا یه کاری کنیم من به بک نمیگم تو با متور سواری،سوژه مسابقه شرط بندی. توام به چان نگو من رو موتور سوارا شرط بندی میکنم اوکی؟"
_ قبوله و موتورم که ناک اوت کردی چی؟
_اوه من مرد معاملم نه خسارت، سه ماه رو ادای دوست پسرمو در بیار منم امممممم اها اونی که اونجناست اونو میخرم
پشمام ریخت اون یه دامون هایپر اسپرت پرمیره خدایاااا عمرااا لوهان مقاومت مقاومت کن:"باشه..قبوله"(عکس موتوره هم هست تو خود پست)
سهون لبخند رضایتمندی زد وبرگشت سمت یه مرده و گفت:"اوی اون موتوره که اونجاستو..."
مرده وسط حرفش گفت:"ولی پدرتون گفتن.."
_ مهم نیس پدرم چی گفته این یه هدیه است
_ بله اقا
و باهم داشتن میرفتن که یهو سهون اومد سمتم و گفت:"زیپ شلوارت باز و همینکه رفت فهمیدم عوضی هر دوتا بند کفشمو باز کرده اومد برم دنبالش که با مخ خودم زمین ایشششششششششش
اوه سهووووووووووووون و دادی زدم که با قهقهه گفت :"جوووووووووووووووووووووووونم"
_
ثگ
Vahyun
آیا میدانستید لایک کردن یعنی چی؟یعنی وقتی مطلب مورد نظر رو مطالعه کردید و مورد پسند واقع شد روی قلب قسمت بالا میزنید نویسنده میفهمد و میگوید:"واوووووووووو یه نفر لایک کرد پشمام ای ملت ببینید یکی فیکمو لایک کرد پشمام." و شروع میکند به بهتر نوشتن پارت بعدی اما وقتی می بیند که با بالای صدتا ویو کسی لایک نمی نماید پس با کسالت تمام میگوید:"یعنی انقدر فیکم چرته؟ اه پس اصلا نمینویسم هق هق هق"
دیگه خود دانید
۵.۱k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.