پارت ۵۰
پارت ۵۰
ویو تیهونگ
+غلط کردم ، ولم کن ، بخدا بچه ها برنامه چیدن
که یهو صدای آجوما ترس به تنم انداخت
∞آیییییییییییییی(داد)
برگشتم و با صحنه ای که دیدم دو کردم سمت آجوما
+م..مامان بزرگ ، مامان ...بزرگ . چیشدی ؟ خوبی؟ مامان.. مامان بزرگ(ترس و شکه)
∞آهاااااا !!! گرفتمت پسره شیطون . که منو میزاری میری؟
+آ...آیییی آی آجوما ... آخ گوشم گوشم ، آی آی آی ول کن آخخخخخ
آجوما گوشم رو گرفته بود و فهمیدم همش الکی بود .
∞اینم تنبیه که یادت باشه زود تر بهم بگی نه بیخ آخر
+باشه باشه ... آی آی آی ولم کن آجوما(میزد رو دست آجوما)
بالاخره آجوما ولم کرد و منم حالت مظلوم به خودم گرفتم ، میدونستم آجوما جلوی این ساید من دووم نمیاره
+آجوما... دردم گرفت (کیوت و مظلوم)
∞آههه خیله خب قیافه ات رو اونجوری نکن . ببخشید ، پاشو بریم وسایلت رو جمع کنیم .
+یسسسس. بریم (خوشحال)
پاشدم که آجوما یکی زد تو کمرم
+آیییی آجومااااااا
∞نقش بازی نکن ، بیا بریم
هم خوشحال بودم و هم ناراضی
هعی بیخیال شدم و رفتم تا با آجوما وسایلم رو جمع کنم
حدود ۴۵ مین بعد آماده بودم و زنگ زدم به کوک
-بله؟
+سلام
-سلام
+من آمادم
-یه ربع دیگه میام دم خونتون
+باشه ، خدا...
-(قطع کرد)
واااا کوک چرا اینطوری کرد؟ /:
بیخیال شدم و رفتم سمت کاناپه و پیش آجوما نشستم
+آجوما؟(کیوت و کش دار)
∞بله؟!(ادای تیهونگ رو در آورد)
+عه آجوما ادام رو در نیار دیگه (کیوت)
∞خیله خب بگو ، چی میخوای؟
+میگم که ... میشه برام تا کوک میاد رامیون درست کنی؟ خیلیییی گشنمه (๑•﹏•)
∞خیله خب خرس عسلی
آجوما بعضی وقتا بهم میگفت خرس عسلی ، اما نمیدونستم چرا
پشت آجوما رفتم تو آشپزخونه و آجوما سریع دست به کار شد و ۵ دقیقه ای رامیون رو درست کرد
شکه شدم از شدت سریع بودنش
+(با تعجب نگاش میکرد)
∞چیه؟ بخور دیگه پسرم ، الان کوک میاد دنبالت(لحن شیطانی)
+یا آجوماااا .. بشین دیگه
نشستیم و باهم رامیون رو خوردیم
آخراش بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
کوک بود
+بله؟
-بیا پایین
+باشه الان میا... آجوماااااااا(آجوما رو با داد گفت)
-الو؟ الو ته؟الوووووو....
اسم آجوما رو داد زدم و گوشیم رو پرت کردم رو مبل
-الو؟ الو تیهونگ ؟ الوووووو (داد)
دوییدم سمت آشپزخونه و آجوما رو دیدم که نشسته رو زمین
+آجوما خوبی ؟ چیشدی؟ دست نزن به شیشه ها ، حالت خوبه
∞آیش آروم تر پسر ، یکم نفس بگیر .. من خوبم عزیزم ، چیزی هم تو دستم نرفته . فقط کاسه از دستم لیز خورد و افتاد ، تو برو پایین کوک منتظرته
+مطمئن باشم خوبی؟
∞آره پسرم برو ، برو کوک منتظره
+باشه پس خدافظ آجوما
و آجوما رو بلند کردم و بغلش کردم و چمدونم رو با گوشیم برداشتم و زدم بیرون..
رفتم پایین که با کوک برخورد کردم
+آی
-ته...ت..ته خوبی؟ چیشد؟ چرا داد زدی؟
+هیچی نشده
ویو تیهونگ
+غلط کردم ، ولم کن ، بخدا بچه ها برنامه چیدن
که یهو صدای آجوما ترس به تنم انداخت
∞آیییییییییییییی(داد)
برگشتم و با صحنه ای که دیدم دو کردم سمت آجوما
+م..مامان بزرگ ، مامان ...بزرگ . چیشدی ؟ خوبی؟ مامان.. مامان بزرگ(ترس و شکه)
∞آهاااااا !!! گرفتمت پسره شیطون . که منو میزاری میری؟
+آ...آیییی آی آجوما ... آخ گوشم گوشم ، آی آی آی ول کن آخخخخخ
آجوما گوشم رو گرفته بود و فهمیدم همش الکی بود .
∞اینم تنبیه که یادت باشه زود تر بهم بگی نه بیخ آخر
+باشه باشه ... آی آی آی ولم کن آجوما(میزد رو دست آجوما)
بالاخره آجوما ولم کرد و منم حالت مظلوم به خودم گرفتم ، میدونستم آجوما جلوی این ساید من دووم نمیاره
+آجوما... دردم گرفت (کیوت و مظلوم)
∞آههه خیله خب قیافه ات رو اونجوری نکن . ببخشید ، پاشو بریم وسایلت رو جمع کنیم .
+یسسسس. بریم (خوشحال)
پاشدم که آجوما یکی زد تو کمرم
+آیییی آجومااااااا
∞نقش بازی نکن ، بیا بریم
هم خوشحال بودم و هم ناراضی
هعی بیخیال شدم و رفتم تا با آجوما وسایلم رو جمع کنم
حدود ۴۵ مین بعد آماده بودم و زنگ زدم به کوک
-بله؟
+سلام
-سلام
+من آمادم
-یه ربع دیگه میام دم خونتون
+باشه ، خدا...
-(قطع کرد)
واااا کوک چرا اینطوری کرد؟ /:
بیخیال شدم و رفتم سمت کاناپه و پیش آجوما نشستم
+آجوما؟(کیوت و کش دار)
∞بله؟!(ادای تیهونگ رو در آورد)
+عه آجوما ادام رو در نیار دیگه (کیوت)
∞خیله خب بگو ، چی میخوای؟
+میگم که ... میشه برام تا کوک میاد رامیون درست کنی؟ خیلیییی گشنمه (๑•﹏•)
∞خیله خب خرس عسلی
آجوما بعضی وقتا بهم میگفت خرس عسلی ، اما نمیدونستم چرا
پشت آجوما رفتم تو آشپزخونه و آجوما سریع دست به کار شد و ۵ دقیقه ای رامیون رو درست کرد
شکه شدم از شدت سریع بودنش
+(با تعجب نگاش میکرد)
∞چیه؟ بخور دیگه پسرم ، الان کوک میاد دنبالت(لحن شیطانی)
+یا آجوماااا .. بشین دیگه
نشستیم و باهم رامیون رو خوردیم
آخراش بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
کوک بود
+بله؟
-بیا پایین
+باشه الان میا... آجوماااااااا(آجوما رو با داد گفت)
-الو؟ الو ته؟الوووووو....
اسم آجوما رو داد زدم و گوشیم رو پرت کردم رو مبل
-الو؟ الو تیهونگ ؟ الوووووو (داد)
دوییدم سمت آشپزخونه و آجوما رو دیدم که نشسته رو زمین
+آجوما خوبی ؟ چیشدی؟ دست نزن به شیشه ها ، حالت خوبه
∞آیش آروم تر پسر ، یکم نفس بگیر .. من خوبم عزیزم ، چیزی هم تو دستم نرفته . فقط کاسه از دستم لیز خورد و افتاد ، تو برو پایین کوک منتظرته
+مطمئن باشم خوبی؟
∞آره پسرم برو ، برو کوک منتظره
+باشه پس خدافظ آجوما
و آجوما رو بلند کردم و بغلش کردم و چمدونم رو با گوشیم برداشتم و زدم بیرون..
رفتم پایین که با کوک برخورد کردم
+آی
-ته...ت..ته خوبی؟ چیشد؟ چرا داد زدی؟
+هیچی نشده
۱.۶k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.