پارت11 گربه ی سیاه
پارت11 گربه ی سیاه
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
وقتی چشمام رو باز کردم بوی الکل با مشامم رسید و دوتا چیز سنگین رو دستام حس کردمو دیدم چیفویو. باجی. رو دستام خوابیدن اخی من قربونشون برم اخ همه جامم درد می کنه
پرستار: دکتر دکتر مریض بیدار شد!
دکتر: چقدر سریع الان باید بره کما!
یوکی: الان این خوبه یا بعد؟
دکتر: البته که خوب
باجی: یا خدا دوریاکی ها حمله کردن
چیفویو: کی مرد چی شد؟
یوکی: به نظرم اینا بیشتر از من به درمان احتیاج دارن
چیفویو: عه یوکی بیدار شدی؟!
یوکی: نه هنوز خوابم
باجی: باید به تومان بگم
یکی: باشه ولیکی مرخص میشم؟
دکتر: الان
یوکی: برای چی؟
دکتر: اخرین بار سر اینکه بهت ابنبات بدیم پارمون کردی
چیفویو: اخرین بار؟
یوکی: عام بیخیال
باجی: مگه چی شده
دکتر: چیز خاصی نیست از بچگی هروقت زخمی میشد ماهم بهش ابنبات میدادیم و زخماش رو می بستیم
باجی: وایسا از بچگی؟
چیفویو: ربط به لقبت داره؟
یوکی: عادیه شما مبارزه می کنید زخمی میشید ولی برایه من عادی نیست؟
یوکی: خب دکتر جان ما رف زحمت می کنیم
دکتر: باش خدافظ
باجی: احتیاج نیست فرمی پر کنیم؟
دکتر: نه چون اینو همه میشناسن و عادت دارن
یوکی: بریم دیگه
چیفویو: چقدر سریع لباس عوض کردی
چیفویو: راستی جلسه داریم
یوکی: برای همین لباس تومان رو اوردی؟
پرش زمانی به جلسه:
از زبون یوکی:
وقتی سخنرانی مایکی شروع شد گفت که قراره والهالا بهمون به پیونده وایسا چی با اون نردبون من نمیسازم╥﹏╥
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خب بچه ها ببخشید کم شد ویسگون بیشتر از این اجازه نمیده و برای پارت بعد 7تا لایک و پنج تا کامنت جانه👋🏻
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
وقتی چشمام رو باز کردم بوی الکل با مشامم رسید و دوتا چیز سنگین رو دستام حس کردمو دیدم چیفویو. باجی. رو دستام خوابیدن اخی من قربونشون برم اخ همه جامم درد می کنه
پرستار: دکتر دکتر مریض بیدار شد!
دکتر: چقدر سریع الان باید بره کما!
یوکی: الان این خوبه یا بعد؟
دکتر: البته که خوب
باجی: یا خدا دوریاکی ها حمله کردن
چیفویو: کی مرد چی شد؟
یوکی: به نظرم اینا بیشتر از من به درمان احتیاج دارن
چیفویو: عه یوکی بیدار شدی؟!
یوکی: نه هنوز خوابم
باجی: باید به تومان بگم
یکی: باشه ولیکی مرخص میشم؟
دکتر: الان
یوکی: برای چی؟
دکتر: اخرین بار سر اینکه بهت ابنبات بدیم پارمون کردی
چیفویو: اخرین بار؟
یوکی: عام بیخیال
باجی: مگه چی شده
دکتر: چیز خاصی نیست از بچگی هروقت زخمی میشد ماهم بهش ابنبات میدادیم و زخماش رو می بستیم
باجی: وایسا از بچگی؟
چیفویو: ربط به لقبت داره؟
یوکی: عادیه شما مبارزه می کنید زخمی میشید ولی برایه من عادی نیست؟
یوکی: خب دکتر جان ما رف زحمت می کنیم
دکتر: باش خدافظ
باجی: احتیاج نیست فرمی پر کنیم؟
دکتر: نه چون اینو همه میشناسن و عادت دارن
یوکی: بریم دیگه
چیفویو: چقدر سریع لباس عوض کردی
چیفویو: راستی جلسه داریم
یوکی: برای همین لباس تومان رو اوردی؟
پرش زمانی به جلسه:
از زبون یوکی:
وقتی سخنرانی مایکی شروع شد گفت که قراره والهالا بهمون به پیونده وایسا چی با اون نردبون من نمیسازم╥﹏╥
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خب بچه ها ببخشید کم شد ویسگون بیشتر از این اجازه نمیده و برای پارت بعد 7تا لایک و پنج تا کامنت جانه👋🏻
۳.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.