پارت ۱۹ دیدار ناگهانی
دیدار ناگهانی
پارت:۱۹
ته ویو:
مثل همیشه اومده بودم دنبال ا.ت و منتظرش بودم که یهو دیدم ا.ت داره با یه پسر میاد بیرون عصبی شدم و رفتم جلو(علامت پسره!) تهیونگ رو به ا.ت
_به به میبینم که ا.ت خانم ما یه دوست پسر جدید پیدا کرده به نظرم بهتره دیگه بری پیش اون زندگی کنی
+(معذب و ناراحت)
تهیونگ یه چیزایی فهمید پس رو به پسره کرد و گفت
_هی دست کثیفتو از رو ا.ت بکش کنار
!اگه نکشم چی
_هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
!هه فک میکنی چیکار میتونی کنی ها؟؟ اگه بهم دست درازی کنی همه جا پخش میشه که کیم تهیونگ عضو بی تی اس داشت تو روز روشن کتک کاری میکرد و این باعث میشه از کمپانی اخراج بشی و خودتو بدبخت میکنی حتی اگه هیچکسم هیچی نگه باز میتونم ازت شکایت کنم بعدشم ا.ت دیگه مال منه
_ا.ت(با حالت عصبی)
+...
_ا.ت
+...
_هی ا.ت با توام
!مزاحمش نشو
_تو یکی خفه
_ا.تتتت با توام دختر
+ب.بله(آروم)
_به من جواب رد دادی چون یکی دیگه تو زندگیت بود؟جواب منو بده؟(ناراحت و عصبی)
+...(سرشو انداخته پایین)
تهیونگ چونه ا.ت رو گرفت و صورت ا.ت رو برد بالا
_راستشو بگو تو تمام مدت این عوضیو دوسش داشتی؟الان انتخاب با خودته کدوممونو انتخاب میکنی
که یهو ا.ت دست پسره رو ول کرد و با اشک پرید بغل تهیونگ و آروم طوری که خود تهیونگ بشنوه بهش گف
+اوپا لطفا نجاتم بده
!هی داری چه غلطی میکنی
_خودت که فهمیدی انتخابش کیه پس خفه شو
!زندت نمیذارم ا.ت مطمئن باش
تهیونگ آروم دست ا.ت رو گرفت و رفتن سمت ماشین
(تو راه)
_ا.ت
+...
_ا.ت
+...
تهیونگ ماشینو نگه داشت
_ا.ت تو نوعی بهم خیانت کردی و الان مقصر تویی حالا داری نقش بی گناهارو بازی میکنی؟(با خونسردی)
که تهیونگ متوجه شد ا.ت آروم و بی سر و صدا داره گریه میکنه
_ا.ت راستشو بهم بگو بگو چرا با اون بودی... ببین قول میدم اگه بهم همه چیو توضیح بدی چیزی بهت نگم و کاری بهت نداشته باشم باشه؟
+...
_ا.ت
+...
_اوففف دارم دیوونه میشممم... ببین گفتم بهت قول میدم هیچی نگم خب؟فقط بهم بگو همه چیو
+تهیونگا راستش..هق.. از وقتی بچههای مدرسه فهمیدن منو تو ....هق... باهمیم همش دارن بهم قلدری میکنن و منو کتک میزنن این پسره هم قبلاً منو دوست داشت ولی چون فهمید من با توام هرروز منو کتک میزد
_پس چرا دستت تو دست اون پسره بود؟
+چو..چون نمیخواست کسی چیزی بفهمه
_ا.ت مسخره بازی در نیار چطور انتظار داری حرفاتو باور کنم؟تو تمام این مدت قولم زدی
+الان داریم میرسیم خونه وقتی رسیدیم بهت مدرکمو نشون میدم
(پرش زمانی به وقتی که رسیدن خونه)
ببخشید به خدا اگه دیر میذارم چون مدرسه هستم
شرطا هم هشت لایک
پارت:۱۹
ته ویو:
مثل همیشه اومده بودم دنبال ا.ت و منتظرش بودم که یهو دیدم ا.ت داره با یه پسر میاد بیرون عصبی شدم و رفتم جلو(علامت پسره!) تهیونگ رو به ا.ت
_به به میبینم که ا.ت خانم ما یه دوست پسر جدید پیدا کرده به نظرم بهتره دیگه بری پیش اون زندگی کنی
+(معذب و ناراحت)
تهیونگ یه چیزایی فهمید پس رو به پسره کرد و گفت
_هی دست کثیفتو از رو ا.ت بکش کنار
!اگه نکشم چی
_هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
!هه فک میکنی چیکار میتونی کنی ها؟؟ اگه بهم دست درازی کنی همه جا پخش میشه که کیم تهیونگ عضو بی تی اس داشت تو روز روشن کتک کاری میکرد و این باعث میشه از کمپانی اخراج بشی و خودتو بدبخت میکنی حتی اگه هیچکسم هیچی نگه باز میتونم ازت شکایت کنم بعدشم ا.ت دیگه مال منه
_ا.ت(با حالت عصبی)
+...
_ا.ت
+...
_هی ا.ت با توام
!مزاحمش نشو
_تو یکی خفه
_ا.تتتت با توام دختر
+ب.بله(آروم)
_به من جواب رد دادی چون یکی دیگه تو زندگیت بود؟جواب منو بده؟(ناراحت و عصبی)
+...(سرشو انداخته پایین)
تهیونگ چونه ا.ت رو گرفت و صورت ا.ت رو برد بالا
_راستشو بگو تو تمام مدت این عوضیو دوسش داشتی؟الان انتخاب با خودته کدوممونو انتخاب میکنی
که یهو ا.ت دست پسره رو ول کرد و با اشک پرید بغل تهیونگ و آروم طوری که خود تهیونگ بشنوه بهش گف
+اوپا لطفا نجاتم بده
!هی داری چه غلطی میکنی
_خودت که فهمیدی انتخابش کیه پس خفه شو
!زندت نمیذارم ا.ت مطمئن باش
تهیونگ آروم دست ا.ت رو گرفت و رفتن سمت ماشین
(تو راه)
_ا.ت
+...
_ا.ت
+...
تهیونگ ماشینو نگه داشت
_ا.ت تو نوعی بهم خیانت کردی و الان مقصر تویی حالا داری نقش بی گناهارو بازی میکنی؟(با خونسردی)
که تهیونگ متوجه شد ا.ت آروم و بی سر و صدا داره گریه میکنه
_ا.ت راستشو بهم بگو بگو چرا با اون بودی... ببین قول میدم اگه بهم همه چیو توضیح بدی چیزی بهت نگم و کاری بهت نداشته باشم باشه؟
+...
_ا.ت
+...
_اوففف دارم دیوونه میشممم... ببین گفتم بهت قول میدم هیچی نگم خب؟فقط بهم بگو همه چیو
+تهیونگا راستش..هق.. از وقتی بچههای مدرسه فهمیدن منو تو ....هق... باهمیم همش دارن بهم قلدری میکنن و منو کتک میزنن این پسره هم قبلاً منو دوست داشت ولی چون فهمید من با توام هرروز منو کتک میزد
_پس چرا دستت تو دست اون پسره بود؟
+چو..چون نمیخواست کسی چیزی بفهمه
_ا.ت مسخره بازی در نیار چطور انتظار داری حرفاتو باور کنم؟تو تمام این مدت قولم زدی
+الان داریم میرسیم خونه وقتی رسیدیم بهت مدرکمو نشون میدم
(پرش زمانی به وقتی که رسیدن خونه)
ببخشید به خدا اگه دیر میذارم چون مدرسه هستم
شرطا هم هشت لایک
۵.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.