painful love part 2۱
(فردا صبح)
#سوجین
ساعت ۷ صبح بیدار شدم و رفتم سالن ولی کسی نبود
+مینهو؟جسی؟لیزا..
کسی نیومد ولی لیزا رو دیدم
+لیزا کسی خونه نیس؟
لیزا:عام خان جسی بیرون کار داشتن..آقای مین سو سر کار هستن
+مینهو؟
لیزا:مینهو الان رفتن بیرون
رفتم حیاط دیدمش داشت سوار ماشین میشد
+مممییننههووو به طرفم برگشت
دویدم سمتش محکم بغلش کردم....میدونم همیشه میبینمش ولی شاید دیگه نتونم ببینمش(منظورش خوابگاه افسر ها هستش که دیگه شاید اونجا بمونه و نیاد خونه)
+دیگه نمیتونم ببینمت؟
مینهو:ن..نه میتونی ببینی
+هرروز؟
مکس کرد
+هوم؟
مینهو:هرروز؟...نه
محکمتر بغلش کردم
+دل...دلم برات تنگ میشه
مینهو:من بیشتر
+موفق باشی
از بغلش اومدم بیرون به چشماش زل زدم
مینهو:توهم مواظب خودت باش دستاشو رو صورتم گذاشته بود(نمیدونی که چه اتفاقایی افتاده نوچ نوچ نوچ)
+اوهوم...خدافظ
مینهو:خدافظ
و تو ماشین نشست و ....رفت
(همون لحظه #جیمین)
داشتم وسایل هارو برای فردا آماده میکردم که گوشیم به صدا دراومد
گوشیو برداشتم عکس بود ولی....ولی دیگه داری زیاده روی میکنی سوجین....فک کردی ازت میگذرم...هه کو خوندی....فعلا با توهم کار دارم مینهو خان
(بچه ها شاید با خودتون بگین که جیمین چجوری از دست تام خلاص شد
خودتون میدونین که تام عشق اول سوجین بود ولی جیمین خراب کرد و تام بعد چند سال مافیا شد و تصمیم گرفت جیمین رو پیدا کنه و انتقامش رو بگیره و اینطوری که توی داستان گذشت تام تونست دلشو خنک کنه و به جیمین گفت تا از سوجین جدا بشه و ..... الانم که جیمین با تمرین های سخت نتونست تحمل کنه که عشقش با یکی دیگه صمیمی شده و نخواست با تام همکار بشه و الانم با سوجون توی یه قصر زندگی میکنن و کم کم بادیگارد و خدمتکار و ... و توی کره هم
#سوجین
ساعت ۷ صبح بیدار شدم و رفتم سالن ولی کسی نبود
+مینهو؟جسی؟لیزا..
کسی نیومد ولی لیزا رو دیدم
+لیزا کسی خونه نیس؟
لیزا:عام خان جسی بیرون کار داشتن..آقای مین سو سر کار هستن
+مینهو؟
لیزا:مینهو الان رفتن بیرون
رفتم حیاط دیدمش داشت سوار ماشین میشد
+مممییننههووو به طرفم برگشت
دویدم سمتش محکم بغلش کردم....میدونم همیشه میبینمش ولی شاید دیگه نتونم ببینمش(منظورش خوابگاه افسر ها هستش که دیگه شاید اونجا بمونه و نیاد خونه)
+دیگه نمیتونم ببینمت؟
مینهو:ن..نه میتونی ببینی
+هرروز؟
مکس کرد
+هوم؟
مینهو:هرروز؟...نه
محکمتر بغلش کردم
+دل...دلم برات تنگ میشه
مینهو:من بیشتر
+موفق باشی
از بغلش اومدم بیرون به چشماش زل زدم
مینهو:توهم مواظب خودت باش دستاشو رو صورتم گذاشته بود(نمیدونی که چه اتفاقایی افتاده نوچ نوچ نوچ)
+اوهوم...خدافظ
مینهو:خدافظ
و تو ماشین نشست و ....رفت
(همون لحظه #جیمین)
داشتم وسایل هارو برای فردا آماده میکردم که گوشیم به صدا دراومد
گوشیو برداشتم عکس بود ولی....ولی دیگه داری زیاده روی میکنی سوجین....فک کردی ازت میگذرم...هه کو خوندی....فعلا با توهم کار دارم مینهو خان
(بچه ها شاید با خودتون بگین که جیمین چجوری از دست تام خلاص شد
خودتون میدونین که تام عشق اول سوجین بود ولی جیمین خراب کرد و تام بعد چند سال مافیا شد و تصمیم گرفت جیمین رو پیدا کنه و انتقامش رو بگیره و اینطوری که توی داستان گذشت تام تونست دلشو خنک کنه و به جیمین گفت تا از سوجین جدا بشه و ..... الانم که جیمین با تمرین های سخت نتونست تحمل کنه که عشقش با یکی دیگه صمیمی شده و نخواست با تام همکار بشه و الانم با سوجون توی یه قصر زندگی میکنن و کم کم بادیگارد و خدمتکار و ... و توی کره هم
۷.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.