𝕴'𝖒 𝖘𝖔𝖗𝖗𝖞 𝖇𝖆𝖇𝖊..
p۲۲
خونی بود...... خودمو رسوندم بهش ولی نمیزاشتن نزدیکش بشم که گفتم .من شوهرشم و اجازه دادن برم نزدیکش ددستشو گرفتم و بوس کردم و گفتم قوی باش عشقم من
و ا.ت رو سوار کردن منم سوار شدم گریم بند نمی اومد همین طوری دستش تو دستم بود و اشک می ریختم که ماشین توقف کرد و ات رو سریع بردن داخل منم همراهشون رفتم ا.ت رو بردن اتاق عمل ولی منو نراشتن برم داخل همش دلم شور میخورد احساس خفگی داشتم چند ساعت پشت در داشتم رژه میرفتم ولی خبری از دکتر نبود رفتم نشستم رو زمین سرمو گذاشتم رو پاهام و اشک می ریختم که صدای در اومد سرمو بلند کردم دیدم دکتره سریع بلند شدم و گفتم حالش چطوره ...
دکتر . شما هم نسبتی باهاشون دارین.
جیم .امم . خوب من همسرشونم
دکتر عاا خوب غم اخرتون باشه
جیم . چ. چیی روی زانو هام فرود اومدم و....
خونی بود...... خودمو رسوندم بهش ولی نمیزاشتن نزدیکش بشم که گفتم .من شوهرشم و اجازه دادن برم نزدیکش ددستشو گرفتم و بوس کردم و گفتم قوی باش عشقم من
و ا.ت رو سوار کردن منم سوار شدم گریم بند نمی اومد همین طوری دستش تو دستم بود و اشک می ریختم که ماشین توقف کرد و ات رو سریع بردن داخل منم همراهشون رفتم ا.ت رو بردن اتاق عمل ولی منو نراشتن برم داخل همش دلم شور میخورد احساس خفگی داشتم چند ساعت پشت در داشتم رژه میرفتم ولی خبری از دکتر نبود رفتم نشستم رو زمین سرمو گذاشتم رو پاهام و اشک می ریختم که صدای در اومد سرمو بلند کردم دیدم دکتره سریع بلند شدم و گفتم حالش چطوره ...
دکتر . شما هم نسبتی باهاشون دارین.
جیم .امم . خوب من همسرشونم
دکتر عاا خوب غم اخرتون باشه
جیم . چ. چیی روی زانو هام فرود اومدم و....
۷.۵k
۰۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.