(دو مافیا) پارت ۲
یونا : خب بریم کلاس
ات : بریم
معلم : بچه ها ما دانش اموز جدید داریم خودتو معرفی کن
ات : من ات هستم از اینکه اومدم پیشتون خوشحالم
بچه ها دست زدن*
معلم : خوب خانوم ات میتونی بری پیش کیم سوکجین بشینی همون اون ) اشاره به جین*
ات : امم ب...باشه
معلم : خوب درسامون رو شروع میکنیم
پرش زمانی زنگ تفریح *
ویو ات
داشتم میرفتم برم پیش یونا یکی صدام زد
جین : ات
ات : ام بله
جین : این زنگ امتحان داریم میشه تقلب برسونی
ات : نه خیر جدی و خشن*
جین : او او ترسیدم حالت مسخره*
ات : حوصلتو ندارم
جین : اصن میدونی من کیم
ات : تو یه احمقی
جین : اوو باشه میفهمیم کی احمقه رف *
یونا اومد سمت ات *
یونا : ات باهاش چرا اینطوری کردی از جونت سیر شدی
ات : اون نمیتونه هیچ غلطی کنه
یونا : مطمئنی؟
ات : هوم
پرش زمانی بعد مدرسه
ویو ات *
خیلی میترسیدم که چرا با جین اونطوری رفتار کردم اگه بلایی سرم بیاره تو همین فکر ها بودم تا اینکه....
پارت بعدی ۷ لایک
ات : بریم
معلم : بچه ها ما دانش اموز جدید داریم خودتو معرفی کن
ات : من ات هستم از اینکه اومدم پیشتون خوشحالم
بچه ها دست زدن*
معلم : خوب خانوم ات میتونی بری پیش کیم سوکجین بشینی همون اون ) اشاره به جین*
ات : امم ب...باشه
معلم : خوب درسامون رو شروع میکنیم
پرش زمانی زنگ تفریح *
ویو ات
داشتم میرفتم برم پیش یونا یکی صدام زد
جین : ات
ات : ام بله
جین : این زنگ امتحان داریم میشه تقلب برسونی
ات : نه خیر جدی و خشن*
جین : او او ترسیدم حالت مسخره*
ات : حوصلتو ندارم
جین : اصن میدونی من کیم
ات : تو یه احمقی
جین : اوو باشه میفهمیم کی احمقه رف *
یونا اومد سمت ات *
یونا : ات باهاش چرا اینطوری کردی از جونت سیر شدی
ات : اون نمیتونه هیچ غلطی کنه
یونا : مطمئنی؟
ات : هوم
پرش زمانی بعد مدرسه
ویو ات *
خیلی میترسیدم که چرا با جین اونطوری رفتار کردم اگه بلایی سرم بیاره تو همین فکر ها بودم تا اینکه....
پارت بعدی ۷ لایک
۹.۶k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.