**********
**********
آنا: کوک یه ذره از شیر موز به من میدی؟
کوک؛ نه....
آنا؛ لطفا....یه کوچولو
کوک: باشه فقط به بخاطر اینکه آبجیمی*...تو هم بستنیت رو بده*
آنا: میسی...باشه
ته: خبببب..آنا خانوم تبریکومیگم شما سه فرصتتون رو از دست دادید
انا: چی؟.... یه دقیقه..چیشد؟... چیکار کردم؟
ته: ( تو گوش آنا) شب منتظرتم بیب
آنا: زهرماررررررر
ته: دیگه دیر شده بیب..
کوک: کارتتت تمومهه...( شعر خوندن)
آنا: تقصیر توئه
کوک: من چیکار کنم..میخواستی شیر موز ازم نخوای
آنا: آیییییشششش
همه: (خندیدن)
ته:😈
آنا: کوک یه ذره از شیر موز به من میدی؟
کوک؛ نه....
آنا؛ لطفا....یه کوچولو
کوک: باشه فقط به بخاطر اینکه آبجیمی*...تو هم بستنیت رو بده*
آنا: میسی...باشه
ته: خبببب..آنا خانوم تبریکومیگم شما سه فرصتتون رو از دست دادید
انا: چی؟.... یه دقیقه..چیشد؟... چیکار کردم؟
ته: ( تو گوش آنا) شب منتظرتم بیب
آنا: زهرماررررررر
ته: دیگه دیر شده بیب..
کوک: کارتتت تمومهه...( شعر خوندن)
آنا: تقصیر توئه
کوک: من چیکار کنم..میخواستی شیر موز ازم نخوای
آنا: آیییییشششش
همه: (خندیدن)
ته:😈
۱۰.۵k
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.