@rose scenario
چند روز دیگه جشن پرام مدرستون بود و همه بیرون از کلاس داشتن از همدیگه درخواست میکردن تا باهم به مجلس رقص برن چون کسی نبود که بخوای ازش تا باهات بیاد توی کلاس نشسته بودی سرت رو برگردوندی و دیدی که دشمنت هم توی کلاس نشسته و داره با کاغذ گلوله درست میکنه همینکه سرت رو برگردوندی یکی از گلوله ها رو به طرفت پرت کرد.
هی نکن درد داره
خندید و گفت: این فقط یه کاغذه انقدر حساس نباش بازش کن بازش کردی و متنی که نوشته بود رو خوندی با من به مجلس رقص بيا.
نیشخند زدی و گفتی خودت باید بهم بگی نه اینکه روی کاغذ بنویسی
با حرص گفت: "نمیخوام." پس جواب منم نمیخوامه بهت خیره شد و با دودلی گفت باهام به مجلس رقص "بیا.
دوباره نیشخند زدی و گفتی ازم خواهش کن.
هه مثل اینکه خیلی دیگه داره بهت خوش میگذره
گفتم خواهش کن. با صدای آرومی گفت
با من به مجلس رقص بيا... لطفا" خندیدی و گفتی باشه.
هی نکن درد داره
خندید و گفت: این فقط یه کاغذه انقدر حساس نباش بازش کن بازش کردی و متنی که نوشته بود رو خوندی با من به مجلس رقص بيا.
نیشخند زدی و گفتی خودت باید بهم بگی نه اینکه روی کاغذ بنویسی
با حرص گفت: "نمیخوام." پس جواب منم نمیخوامه بهت خیره شد و با دودلی گفت باهام به مجلس رقص "بیا.
دوباره نیشخند زدی و گفتی ازم خواهش کن.
هه مثل اینکه خیلی دیگه داره بهت خوش میگذره
گفتم خواهش کن. با صدای آرومی گفت
با من به مجلس رقص بيا... لطفا" خندیدی و گفتی باشه.
۳.۸k
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.