بچههههههههههههههههههههه هااااااااااااااااا
بچههههههههههههههههههههه هااااااااااااااااا
الان دارم منفجر میشم از خوشحالیییییییییییییییییی
دلیل : چون تقریبا فروردین بود که هفته ی خوبی داشتم و هیچ استرس نداشتمممم و همش به داستان ماه یخی فکر میکردم و توی ذهنم میساختمش و همش خودمو جای ات توی داستان میذاشتم و داستان و از سر حفظ بودم بعد یه شب یه خوابی دیدم که خیلی واقعی بود و شبیه به ماه یخی بود این یعنی بدون اینکه بفهمم به بانگو شیفت کرده بودم و دازای و چویا رو بغل کرده بودمممممممممممممممم الان دارم منفجررررر میشمممممممممممممممم
الان دارم منفجر میشم از خوشحالیییییییییییییییییی
دلیل : چون تقریبا فروردین بود که هفته ی خوبی داشتم و هیچ استرس نداشتمممم و همش به داستان ماه یخی فکر میکردم و توی ذهنم میساختمش و همش خودمو جای ات توی داستان میذاشتم و داستان و از سر حفظ بودم بعد یه شب یه خوابی دیدم که خیلی واقعی بود و شبیه به ماه یخی بود این یعنی بدون اینکه بفهمم به بانگو شیفت کرده بودم و دازای و چویا رو بغل کرده بودمممممممممممممممم الان دارم منفجررررر میشمممممممممممممممم
۸.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.