پارت سی و هشت رمان love is still beautiful
پارت سی و هشت رمان love is still beautiful
میتسو:مرسی بای😄 ❤ 💕 .دوباره زدم بیرون رفتم سمت موتور گوگولیه امیلی البته همچین هم گوگولی نیستا خیلی پسرونه بود به روحیه مظلوم من نمیخورد قشنگ هر اشنایی موتورو ببینه میفهمه مال امیلیه اخه لنتی همه چیزش مث پسراست دیوونه😐 پریدم رو موتور مث خر گاز دادم از وسط ماشینا لایی میکشیدم همه شون هم برام بوق میزدن هعی کلاه کاسکت چه خوبه هااا ادم مجبور نیست ماسک بزنه ولی خب با کلاه کاسکت نمیتونم برم واس خودم بچرخم نزدیک پاساژ شدم یع نیگا به سمت راستم انداختم دیدم جمعی از اقیانوس دختر ها ریخته رو سر نمیدونم کدوم سلبریتی ای از جیغ داداشون یه چیزی فهمیدم اینکه اون بدبختی که داره اون زیر له میشه اسمش چانیوله😄 واستااا چییی؟ چانیول؟دیک پنهان امیلی تو فیس همه شون 😑 (با عرض پوزش صبر کن بینم تو چرا از من مایه میزاری از دیک نداشته ی خودت مایه بزار)با موتور گاز دادم سمت دخترا همه شون متفرق شدن سریع طی یک حرکت انتحاری دست چانو کشیدم بالا اونم مث که منو فرشته ی نجاتش دیده بود پرید رو موتور دستشو دور کمرم محکم کرد منم دوباره مث گاومیش روندم هاار هاار هاار امیلی اگ بفهمه چه بلایی سر موتورش اوردم نصفم میکنه شتتت یع نیگا کردم به پشت سرم دیدم سیلی از فن های مستر پارک دنبالمونن هعی خودا دوباره گاز دادم روندم سمت در پشتی پاساژ هیچکس اصن نمیدونست اونجا کجاست بلی خودم کشفش کردم😄 ترمز کردم پریدم پایین چانیول:وای اقا ممنون که نجاتم دادین ممکن بود خفم کنن. برگشتم سمتش یه نیگاش کردم کلاهمو برداشتم هنگ موند نگام کنه میتسو:هاااع خو چیع بهم نمیومد اینطوری موتور برونم😑 چان:تو چطوری واقعا اونطوری روندی اصن تو اینجا چیکار میکنی😐 میتسو:یا به من چه خودت اینجا چیکار میکنی اومدم برم خرید دیدم یه مشت ادم مث ندید بدیدا ریختن سر یه بدبختی منم دلم سوخید اومدم بدبختو نجات دادم حالا جا تشکرته😑 چان:اروم دختر باشه ممنون نجاتم دادی با این تیپت فکر کردم پسری خو بعدشم(پوزخند عصبی)همه بدبختا رو اینجوری نجات میدی😏 .این الان به میتسوی کبیر تیکه اندااخت بزنم نصفش کنم هااع منو باش اومدم نجاتش بدم میتسو:هع اقای پارک من همه بدبختا رو نجات نمیدم امروز هم خیلی اتفاقی دیدمتون اگه قلب رئوفم نبود شما رو هم نجات نمیدادم پس خدافظ.با اخم ازش دور شدم چان:هی هی میتسو ببخشید ناراحت نشو لنتی شوخی کردم.افتاد دنبالم برگشتم نگاهش کردم میتسو:ببخشید که نجاتتون دادم آقای پارررک چان:اههه ببخشید دیگه میتسو یاا😥 میتسو:باشه پذیرفته چان:عاشقتم میتسو:ها:face_without_mouth: چان:اههم نه از اون لحاظ(دقیقا منظورش از همون لحاظه😄 )میتسو:اها خوب میای باهم بریم خرید😐 چان:میام نظر بدی نیست😄 .رفتیم از در پشتیه پاساژ تو هی چرخ میخوردیم بین لباس فروشیها چان:اهه یه لباس در شأن من ندارن😑 میتسو:واستا الان خودم برات پیدا میکنم بچه😐
چان:یااا من بچه نیستم تو از من کوچیک تری😑 میتسو:ولی مخ تو بچه تره حالا هم حرف نزن بیا دنبالم.(الان فکر نکنین قراره مث این رمانا بشه ها که میتسو یه لباس خیلی خوشکل مردونه میبینه بعد چان هم خوشش میاد اخرشم میرن خونه خودشون).رفتم تو یکی از مغازه ها جووون اینا روو یه دونه برداشتم با عشق تقدیم چان کردم در عان لحظه چان از خنده پهن زمین بود منم با بدبختی جمعش کردم هی نگاه اون لنتی میکرد دوباره پهن زمین میشد
(اگ گفتین چی بوود😐 😄 راستش خودمم زیاد مطمعن نیستم)بلی بنده متخصص مد هستم مددد خلاصه هیچی رفتیم سمت یه عروسک فروشی سریع یه شامپانزع برداشتم پرتش کردم بغل چان میتسو:این بچمه😐 چان:شوخی میکنی میتسو:مگ من با تو شوخی دارم مراقب بچم باش برم حسابش کنم
میتسو:مرسی بای😄 ❤ 💕 .دوباره زدم بیرون رفتم سمت موتور گوگولیه امیلی البته همچین هم گوگولی نیستا خیلی پسرونه بود به روحیه مظلوم من نمیخورد قشنگ هر اشنایی موتورو ببینه میفهمه مال امیلیه اخه لنتی همه چیزش مث پسراست دیوونه😐 پریدم رو موتور مث خر گاز دادم از وسط ماشینا لایی میکشیدم همه شون هم برام بوق میزدن هعی کلاه کاسکت چه خوبه هااا ادم مجبور نیست ماسک بزنه ولی خب با کلاه کاسکت نمیتونم برم واس خودم بچرخم نزدیک پاساژ شدم یع نیگا به سمت راستم انداختم دیدم جمعی از اقیانوس دختر ها ریخته رو سر نمیدونم کدوم سلبریتی ای از جیغ داداشون یه چیزی فهمیدم اینکه اون بدبختی که داره اون زیر له میشه اسمش چانیوله😄 واستااا چییی؟ چانیول؟دیک پنهان امیلی تو فیس همه شون 😑 (با عرض پوزش صبر کن بینم تو چرا از من مایه میزاری از دیک نداشته ی خودت مایه بزار)با موتور گاز دادم سمت دخترا همه شون متفرق شدن سریع طی یک حرکت انتحاری دست چانو کشیدم بالا اونم مث که منو فرشته ی نجاتش دیده بود پرید رو موتور دستشو دور کمرم محکم کرد منم دوباره مث گاومیش روندم هاار هاار هاار امیلی اگ بفهمه چه بلایی سر موتورش اوردم نصفم میکنه شتتت یع نیگا کردم به پشت سرم دیدم سیلی از فن های مستر پارک دنبالمونن هعی خودا دوباره گاز دادم روندم سمت در پشتی پاساژ هیچکس اصن نمیدونست اونجا کجاست بلی خودم کشفش کردم😄 ترمز کردم پریدم پایین چانیول:وای اقا ممنون که نجاتم دادین ممکن بود خفم کنن. برگشتم سمتش یه نیگاش کردم کلاهمو برداشتم هنگ موند نگام کنه میتسو:هاااع خو چیع بهم نمیومد اینطوری موتور برونم😑 چان:تو چطوری واقعا اونطوری روندی اصن تو اینجا چیکار میکنی😐 میتسو:یا به من چه خودت اینجا چیکار میکنی اومدم برم خرید دیدم یه مشت ادم مث ندید بدیدا ریختن سر یه بدبختی منم دلم سوخید اومدم بدبختو نجات دادم حالا جا تشکرته😑 چان:اروم دختر باشه ممنون نجاتم دادی با این تیپت فکر کردم پسری خو بعدشم(پوزخند عصبی)همه بدبختا رو اینجوری نجات میدی😏 .این الان به میتسوی کبیر تیکه اندااخت بزنم نصفش کنم هااع منو باش اومدم نجاتش بدم میتسو:هع اقای پارک من همه بدبختا رو نجات نمیدم امروز هم خیلی اتفاقی دیدمتون اگه قلب رئوفم نبود شما رو هم نجات نمیدادم پس خدافظ.با اخم ازش دور شدم چان:هی هی میتسو ببخشید ناراحت نشو لنتی شوخی کردم.افتاد دنبالم برگشتم نگاهش کردم میتسو:ببخشید که نجاتتون دادم آقای پارررک چان:اههه ببخشید دیگه میتسو یاا😥 میتسو:باشه پذیرفته چان:عاشقتم میتسو:ها:face_without_mouth: چان:اههم نه از اون لحاظ(دقیقا منظورش از همون لحاظه😄 )میتسو:اها خوب میای باهم بریم خرید😐 چان:میام نظر بدی نیست😄 .رفتیم از در پشتیه پاساژ تو هی چرخ میخوردیم بین لباس فروشیها چان:اهه یه لباس در شأن من ندارن😑 میتسو:واستا الان خودم برات پیدا میکنم بچه😐
چان:یااا من بچه نیستم تو از من کوچیک تری😑 میتسو:ولی مخ تو بچه تره حالا هم حرف نزن بیا دنبالم.(الان فکر نکنین قراره مث این رمانا بشه ها که میتسو یه لباس خیلی خوشکل مردونه میبینه بعد چان هم خوشش میاد اخرشم میرن خونه خودشون).رفتم تو یکی از مغازه ها جووون اینا روو یه دونه برداشتم با عشق تقدیم چان کردم در عان لحظه چان از خنده پهن زمین بود منم با بدبختی جمعش کردم هی نگاه اون لنتی میکرد دوباره پهن زمین میشد
(اگ گفتین چی بوود😐 😄 راستش خودمم زیاد مطمعن نیستم)بلی بنده متخصص مد هستم مددد خلاصه هیچی رفتیم سمت یه عروسک فروشی سریع یه شامپانزع برداشتم پرتش کردم بغل چان میتسو:این بچمه😐 چان:شوخی میکنی میتسو:مگ من با تو شوخی دارم مراقب بچم باش برم حسابش کنم
۱۷.۲k
۰۶ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.