👑💜
{رویای شیرین من}
پارت : 11
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
ویو راوی :
پسرا بعد از اینکه رفتن خونه شروع کردن از جین سوال کردن که کجا بوده و چی کار می کرده
فلش بک به ظهر
ویو جین :
دکتره که اسمش یون جی بود از دستم عکس گرفت و گفت شکسته .
وقتی داشت دستم رو گچ میگرفت جائه گفت :
- خب فکر کنم من و یادت نیست چون اون موقع قیافم خیلی معلوم نبود
گفتم :
- برای چی باید شما رو یادم بیاد؟
- چند روز پیش شب بود رفته بودم بیرون و حواسم به اطراف نبود نزدیک بود تصادف کنم که شما دست من و کشیدید و نزاشتید اتفاق بدی برام بیوفته
یون جی که داشت وسایل هاشو مرتب می کرد گفت :
- از عاشقانه بازیتون دربیاد برید گمشید بیرون
جائه :
- مرسی از نهایت با ادبیتون
- خواهش میکنم
پایان فلش بک
جین :
- همین و تمام
جیمین :
- مطمئنی چیز دیگه ای نیست؟
- نخیر منحرف
چند روز بعد ...
ویو راوی :
پی دی نیم کلافه شده بود میخواست برای استراحت اعضا اونا رو بفرسته لسآنجلس ولی به هر هتلی که زنگ میزد جا نداشتن ، توی همین فکرا بود که یانگ هیون سوک ( مدیر YG ) در و باز کرد واومد تو که پی دی نیم گفت :
- برای بار دویستم در بزن بیا تو نمیبینی یهو از جا می پرم
- بابا دیگه من و تو نداره که
- بله؟
- از کارکنا شنیدم می خوای بنگتن و بفرستی لسآنجلس ، درسته؟
- بله درسته
- خب چرا نمی فرستیشون پیش استار گرل؟
- برای چی؟
- به خاطر اینکه ... وایسا پدربزرگ پدری جائه رو که می شناسی ؟
- همون بد اخلاقه؟ که خیلی ثروتمنده و جزو خاندان سلطنتی به حساب میان؟
- آره حالا نمیخواست با جزئیات بگی
- جائه توی لسآنجلس یه عمارت بزرگ داره و تو هم که مشکل هتل داری می فرستیمشون اونجا
- خوبه ، البته اگر مشکلی با زندگی کردن کنار 7 تا دختر نداشته باشن
- باهاشون صحبت کن ببین قبول می کنن یا نه
- باشه
1 ماه بعد ...
پی دی نیم رفت داخل اتاق تمرین پسرا و همه چی رو براشون تعریف کرد ، نامجون گفت که بهتره یکم فکر کنن و بعد تصمیم بگیرن
وی :
- هیونگ بیخیال بزار بریم
آر ام :
- ای بابا یه دقیقه برای چند مین زیپ دهنت رو ببند از همون اول داری میگی بزار بریم بزار بریم
کوک :
- خو راست میگه استخر داره
شوگا :
- یعنی از بین این همه امکانات به استخرش فکر کردید؟
وی و کوک با هم گفتن :
- یس
شوگا :
- یعنی به تخت های بزرگ با تشک های نرمش و پتو های نرم و شیک فکر نکردید؟
- نه
جین دستش رو گذاشت زیر چونش و گفت :
- به آشپز خونه و خوراکی های جورواجورش فکر نکردید؟
وی و کوک و شوگا :
- نه
جیهوپ :
- از همه بهتر به این همه فضا برای دنس فکر نکردید؟
وی و کوک و شوگا و جین :
- اصلا فکرشم نکن
شوگا :
- خیر سرمون می خوایم بریم استراحت تو می خوای بازم تمرین کنی؟
جیهوپ :
- خو شما تمرین نکنید
جیمین :
- از نظر من حیاط خلوتش و سرسبزیش از همه بهتره
همه :
- تو یکی خفه
جیمین :
- چرا؟
شوگا :
- هنوز سر گرل فرندت باهات قهریم
- 2 ماه گذشته ها
- حالا هر چی
تهیونگ :
- نامجون هیونگ قشنگم
نامجون :
- چیه؟
- به کتابخونه بزرگش فکر نکردی؟
- اگر فکر کردی میتونی من و با کتابخونه خر بکنی باید بگم ..... درست فکر کردی ، اوکی راضی شدم بریم
همه بالا و پایین پریدن و هم و بغل کردن که نامجون داد زد :
- البته اگر آدم باشید
همه دست های همو ول کردن و سر جاشون نشستن
- حالا بهتر شد
نامجون تصمیم قطعی رو به پی دی نیم خبر داد و قرار شد پس فردا حرکت کنن ، و همه رفتن خوابگاه تا وسایل جمع کنن ...
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
می دونم گفته بودم دیگه نمی نویسم ولی سعی می کنم تا جایی که بتونم خیلی اسماتش نکنم ، و اینکه پارت بعدی رو همین امروز می زارم فقط زمان می خواد .
پارت : 11
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
ویو راوی :
پسرا بعد از اینکه رفتن خونه شروع کردن از جین سوال کردن که کجا بوده و چی کار می کرده
فلش بک به ظهر
ویو جین :
دکتره که اسمش یون جی بود از دستم عکس گرفت و گفت شکسته .
وقتی داشت دستم رو گچ میگرفت جائه گفت :
- خب فکر کنم من و یادت نیست چون اون موقع قیافم خیلی معلوم نبود
گفتم :
- برای چی باید شما رو یادم بیاد؟
- چند روز پیش شب بود رفته بودم بیرون و حواسم به اطراف نبود نزدیک بود تصادف کنم که شما دست من و کشیدید و نزاشتید اتفاق بدی برام بیوفته
یون جی که داشت وسایل هاشو مرتب می کرد گفت :
- از عاشقانه بازیتون دربیاد برید گمشید بیرون
جائه :
- مرسی از نهایت با ادبیتون
- خواهش میکنم
پایان فلش بک
جین :
- همین و تمام
جیمین :
- مطمئنی چیز دیگه ای نیست؟
- نخیر منحرف
چند روز بعد ...
ویو راوی :
پی دی نیم کلافه شده بود میخواست برای استراحت اعضا اونا رو بفرسته لسآنجلس ولی به هر هتلی که زنگ میزد جا نداشتن ، توی همین فکرا بود که یانگ هیون سوک ( مدیر YG ) در و باز کرد واومد تو که پی دی نیم گفت :
- برای بار دویستم در بزن بیا تو نمیبینی یهو از جا می پرم
- بابا دیگه من و تو نداره که
- بله؟
- از کارکنا شنیدم می خوای بنگتن و بفرستی لسآنجلس ، درسته؟
- بله درسته
- خب چرا نمی فرستیشون پیش استار گرل؟
- برای چی؟
- به خاطر اینکه ... وایسا پدربزرگ پدری جائه رو که می شناسی ؟
- همون بد اخلاقه؟ که خیلی ثروتمنده و جزو خاندان سلطنتی به حساب میان؟
- آره حالا نمیخواست با جزئیات بگی
- جائه توی لسآنجلس یه عمارت بزرگ داره و تو هم که مشکل هتل داری می فرستیمشون اونجا
- خوبه ، البته اگر مشکلی با زندگی کردن کنار 7 تا دختر نداشته باشن
- باهاشون صحبت کن ببین قبول می کنن یا نه
- باشه
1 ماه بعد ...
پی دی نیم رفت داخل اتاق تمرین پسرا و همه چی رو براشون تعریف کرد ، نامجون گفت که بهتره یکم فکر کنن و بعد تصمیم بگیرن
وی :
- هیونگ بیخیال بزار بریم
آر ام :
- ای بابا یه دقیقه برای چند مین زیپ دهنت رو ببند از همون اول داری میگی بزار بریم بزار بریم
کوک :
- خو راست میگه استخر داره
شوگا :
- یعنی از بین این همه امکانات به استخرش فکر کردید؟
وی و کوک با هم گفتن :
- یس
شوگا :
- یعنی به تخت های بزرگ با تشک های نرمش و پتو های نرم و شیک فکر نکردید؟
- نه
جین دستش رو گذاشت زیر چونش و گفت :
- به آشپز خونه و خوراکی های جورواجورش فکر نکردید؟
وی و کوک و شوگا :
- نه
جیهوپ :
- از همه بهتر به این همه فضا برای دنس فکر نکردید؟
وی و کوک و شوگا و جین :
- اصلا فکرشم نکن
شوگا :
- خیر سرمون می خوایم بریم استراحت تو می خوای بازم تمرین کنی؟
جیهوپ :
- خو شما تمرین نکنید
جیمین :
- از نظر من حیاط خلوتش و سرسبزیش از همه بهتره
همه :
- تو یکی خفه
جیمین :
- چرا؟
شوگا :
- هنوز سر گرل فرندت باهات قهریم
- 2 ماه گذشته ها
- حالا هر چی
تهیونگ :
- نامجون هیونگ قشنگم
نامجون :
- چیه؟
- به کتابخونه بزرگش فکر نکردی؟
- اگر فکر کردی میتونی من و با کتابخونه خر بکنی باید بگم ..... درست فکر کردی ، اوکی راضی شدم بریم
همه بالا و پایین پریدن و هم و بغل کردن که نامجون داد زد :
- البته اگر آدم باشید
همه دست های همو ول کردن و سر جاشون نشستن
- حالا بهتر شد
نامجون تصمیم قطعی رو به پی دی نیم خبر داد و قرار شد پس فردا حرکت کنن ، و همه رفتن خوابگاه تا وسایل جمع کنن ...
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
می دونم گفته بودم دیگه نمی نویسم ولی سعی می کنم تا جایی که بتونم خیلی اسماتش نکنم ، و اینکه پارت بعدی رو همین امروز می زارم فقط زمان می خواد .
۵.۶k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.