پایان خوش

پایان خوش
پارت 6

نایول: دیدم تهیونگ چشماش از گریه قرمز شده بود
من رفتم پیشش گفتم بیا بیرون یکم باهات حرف دارم
تهیونگ: باش
نایول: گفت تهیونگ برای ا/ت چه اتفاقی افتاده چرا به این حال افتاده
تهیونگ: همش تقصیر منه
نایول: گفت حدس میزدم ا/ت بهم گفت دلش شکسته بود رفته بود روی مبل نشسته بود گریه می کرد واقعا انقدر دلت سنگه که نفهمیدی
ا/ت عاشقت شده یعنی انقدر باهاش سردی
نفهمیدی تو تنها کسی هستی که بهت اهمیت میده اون تا حالا آزارش به کسی نرسیده میدونی چیه هیچ کس اون و له نکرد اما تو بدجور لهش کردی میدونی توری لهش کردی که هیچ وقت نتونه بلند شه
تهیونگ: حق داری
نایول: معلومه که حق دارم
تهیونگ: بزار حرف بزنم نایول
درسته ا/ت عاشقم شده اما اون اشتباه متوجه شد اون دختری که کنارم بود رل سابقم بود
نایول: تهیونگ چی میخوای معلوم کنی به هر حال رلت بوده
من مطمئنم اون دختره هنوز عاشقته پس چرا به ا/ت گفت برو دیگه نیا اینجا

تهیونگ.: نایول بسه دیگه انقدر منو مقصر ندون
نایول: ترو مقصر ندونم کیو مقصر بدونم ا/ت بخاطر تو الان داره اونجا با مرگ دست و پنجه میکنه اون وقت تو میگی بی تقصیری

(ادامه پارت بعدی)