ا.ت کل قضیه رو برای تهیونگ و ته را تعریف کرد
ا.ت کل قضیه رو برای تهیونگ و ته را تعریف کرد
تهیونگ: پس قضیه از این قرار هیج وقت فکر نمیکردم یورا بخاطر کاری که خودش کرده از کسی دیگه انتقام بگیره
ته را: خب دیگه تو برو با جونگکوک اشتی کن ما دو تا هم برم صبحونه بخوریم
ا.ت: باشه خدافظ راستی شما دوتا قصد بچه دار شدن ندارید
تهیونگ: ا.ت ته را داره صدام میزنه بعد زنگ میزنم فعلا بای
ا.ت: همیشه از جواب این سوال فرار میکنید
بعد از قطع کردن یه پیام از طرف جونگکوک برام اومد
جونگکوک: ا.ت عزیزم متاسفم......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب سلام خوب هستید هی ببخشید دیر شد این روزها اصلا حوصله هیچ چیزی نداشتم
ا.ت: جونگکوک ... یه سوال ازتون بپرسم راستش میگید
ته را: اره حتما بگو
ا.ت: کسی رو به اسم شینک یورا میشناسد
ته را و تهیونگ با تعجب پرسیدند : کی شینک یورا تو همیچین کسی رو از کجا میشناسی
ا.ت: جواب منو بدید
تهیونگ: ا.ت ببین خیلی خلاصه میگم یورا یه دختر هرزه بود که با کل پسر های دانشگاه رابطه داشت و بعد از چند وقت جونگکوک عاشق اون چشد منو ته را خیلی بهم گفتیم که این دختر بدرد تو نمیخوره جونگکوکم گوشش بدهکار نبود بعد از جند وقت درست شب تولد یورا جونگکوک رفت خونش اونو درحال رابطه با یه پسر دیگه دید بعد از اون رابطه اون دوتا کلا بهم خورد
ته را : بعد تو رو به جونگکوک معرفی کردم
ا.ت: پس حرف های جونگکوک درست بود
ته را : کدوم حرف ها
تهیونگ: پس قضیه از این قرار هیج وقت فکر نمیکردم یورا بخاطر کاری که خودش کرده از کسی دیگه انتقام بگیره
ته را: خب دیگه تو برو با جونگکوک اشتی کن ما دو تا هم برم صبحونه بخوریم
ا.ت: باشه خدافظ راستی شما دوتا قصد بچه دار شدن ندارید
تهیونگ: ا.ت ته را داره صدام میزنه بعد زنگ میزنم فعلا بای
ا.ت: همیشه از جواب این سوال فرار میکنید
بعد از قطع کردن یه پیام از طرف جونگکوک برام اومد
جونگکوک: ا.ت عزیزم متاسفم......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب سلام خوب هستید هی ببخشید دیر شد این روزها اصلا حوصله هیچ چیزی نداشتم
ا.ت: جونگکوک ... یه سوال ازتون بپرسم راستش میگید
ته را: اره حتما بگو
ا.ت: کسی رو به اسم شینک یورا میشناسد
ته را و تهیونگ با تعجب پرسیدند : کی شینک یورا تو همیچین کسی رو از کجا میشناسی
ا.ت: جواب منو بدید
تهیونگ: ا.ت ببین خیلی خلاصه میگم یورا یه دختر هرزه بود که با کل پسر های دانشگاه رابطه داشت و بعد از چند وقت جونگکوک عاشق اون چشد منو ته را خیلی بهم گفتیم که این دختر بدرد تو نمیخوره جونگکوکم گوشش بدهکار نبود بعد از جند وقت درست شب تولد یورا جونگکوک رفت خونش اونو درحال رابطه با یه پسر دیگه دید بعد از اون رابطه اون دوتا کلا بهم خورد
ته را : بعد تو رو به جونگکوک معرفی کردم
ا.ت: پس حرف های جونگکوک درست بود
ته را : کدوم حرف ها
۴.۲k
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.