فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part²⁶
+نه اینکه من خیلی ازت خوشم میاد(بچه ها ا.ت تیکه انداخته بعد یه پوزخند میزنه)
_تو دختر...(از تیکه ای ا.ت عصبی میشه میخواسته جوابش بده که مامانش نمیزاره)
^بسه غذاتونو بخورید هیچی نگید خب شد قبلش بهتون گفتم که بهس نکنید اگه نمی گفتم باز یه چیزی
(ا.ت جونگکوک دیگه هیچی نمی گفتند غذاشون میخورند بعد که تموم شد ا.ت جونگکوک میزو جمع کردند مامانشونم داشت ظرفا میشست ا.ت رفت کمکش جونگکوکم نشست تلویزون دید بعد که شستن تموم شد ا.ت مامانش رفتن پیش جونگکوک تلویزیون دیدن ا.ت پیش مامانش نشسته بود که جونگکوک گوشیش زنگ خورد)
مکالمه جونگکوک:
_باش
......
_باشه
......
_باشه الان میام
......
_الان میام
(مکالمه جونگکوک تموم شد)
^پسرم چی شده؟میخوای بری؟
_یه مسئله کاریه میرم میام امشب ممکنه دیر بیام خونه برا همین شما بخوابین منتظر من نباشید
^باش
(جونگکوک میره اتاقش لباس میپوشه آماده میشه)
^پسرم مواظب خودت باش
_باش خدافظ
^خدافظ
(جونگکوک میره)
+مامان یه چیزی بگم؟
^بگو دخترم
+بدت که نمیاد؟
^نه بابا دخترم آخه تو کی حرفی زدی که من بدم بیاد راحت باش بگو
+خب راستش میخواستم بگم...اعم خب ....
^خب بگو دیگه ا.ت
+ای کاش دیگه برنگرده
^کی؟
+جونگکوک
^چیییی؟
^آخه چرا؟...ببین ا.ت اون دیگه برادر ته
+من برادر نمیخوام
^آخه شما دوتا چتونه؟چرا اینقدر با هم لجید؟
+اون...او...ن خب راستش خب بعد ۵سال که آمد خب یه خورده...
^معذب شدی اره
+اهههه... اره
^دخترم نمیخواد معذب بشی من هردوتون رو اندازه هم دوست دارم اون پسرمه تو دخترای هر دوتون برام عزیزید
+تو ام برا عزیزی مامان
^دختر قشنگم
(ا.ت مامانش همو بغل میکنند)
part²⁶
+نه اینکه من خیلی ازت خوشم میاد(بچه ها ا.ت تیکه انداخته بعد یه پوزخند میزنه)
_تو دختر...(از تیکه ای ا.ت عصبی میشه میخواسته جوابش بده که مامانش نمیزاره)
^بسه غذاتونو بخورید هیچی نگید خب شد قبلش بهتون گفتم که بهس نکنید اگه نمی گفتم باز یه چیزی
(ا.ت جونگکوک دیگه هیچی نمی گفتند غذاشون میخورند بعد که تموم شد ا.ت جونگکوک میزو جمع کردند مامانشونم داشت ظرفا میشست ا.ت رفت کمکش جونگکوکم نشست تلویزون دید بعد که شستن تموم شد ا.ت مامانش رفتن پیش جونگکوک تلویزیون دیدن ا.ت پیش مامانش نشسته بود که جونگکوک گوشیش زنگ خورد)
مکالمه جونگکوک:
_باش
......
_باشه
......
_باشه الان میام
......
_الان میام
(مکالمه جونگکوک تموم شد)
^پسرم چی شده؟میخوای بری؟
_یه مسئله کاریه میرم میام امشب ممکنه دیر بیام خونه برا همین شما بخوابین منتظر من نباشید
^باش
(جونگکوک میره اتاقش لباس میپوشه آماده میشه)
^پسرم مواظب خودت باش
_باش خدافظ
^خدافظ
(جونگکوک میره)
+مامان یه چیزی بگم؟
^بگو دخترم
+بدت که نمیاد؟
^نه بابا دخترم آخه تو کی حرفی زدی که من بدم بیاد راحت باش بگو
+خب راستش میخواستم بگم...اعم خب ....
^خب بگو دیگه ا.ت
+ای کاش دیگه برنگرده
^کی؟
+جونگکوک
^چیییی؟
^آخه چرا؟...ببین ا.ت اون دیگه برادر ته
+من برادر نمیخوام
^آخه شما دوتا چتونه؟چرا اینقدر با هم لجید؟
+اون...او...ن خب راستش خب بعد ۵سال که آمد خب یه خورده...
^معذب شدی اره
+اهههه... اره
^دخترم نمیخواد معذب بشی من هردوتون رو اندازه هم دوست دارم اون پسرمه تو دخترای هر دوتون برام عزیزید
+تو ام برا عزیزی مامان
^دختر قشنگم
(ا.ت مامانش همو بغل میکنند)
۵.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.