غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ²⁴
رفتم دوش گرفتمو کم کم هوا داشت تاریک میشد
_راستی چیشد خبری پیشرفتی چیزی
+چی
_در مورد همون برگه و نقشه هات
+آها...نمیدونم هنوز کاری نکردم چون افراد کمی دارم ولی به زودی زیاد میشیم
_میخوای چیکار کنی
+میخوام شرکتشو بگیرم و بعدم از شرش خلاص شم
_شرکت اونو؟
+بهتره بگیم مال خودمو پس بگیرم
منکه نفهمیدم چی گفت
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
بیدار شدم حس خوبی نداشتم خوابالو رفتم دستشویی
_وای شت نه...نمیخوام..چه گوهی بخورم
دوباره برگشتم اتاقم کمدارو گشتم ولی چیزی پیدا نکردم
رفتم پایین تا از خدمتکارا بخوام
_چائون...چائونن
+چیزی میخوای امروز رفتن استراحت
ترسیدم برگشتم و با صورت جونگکوک مواجه شدم
_واقعا..؟..امروز؟
+آره
میگم دنیا با من لجه این همه روز الان رفتن
+چیزی لازم داشتی
_نه
برمیگرده تا بره ولی بدون پَد مگه میشه؟
_آره
+...خب بگو
_اتاق خدمتکارا کجاس
+ا/ت چی میخوای به خودم بگو چرا انقد کشش میدی
_اممم ▪︎ذهنش:نگو ...نگو نگوووو▪︎
_هیچی
10 دقیقه بعد:
_اممم میخواستم بگم...
_ولش کن
دوباره میره سمت اتاقش
+وایسا
_بله
+پَد چیز میخوای؟
_(سکوت بخاطر خجالت چقد خرهه)
+الان بر میگردم
وای از کجا فهمید دویدم رفتم تو اتاق چند دقیقه بعد در زد درو باز کردم پشت در گذاشته بود سریع برش داشتم کار و انجام دادم بمیرم بهتره رفتم زیر پتو امید وارم تا آخر عمرم بتونم همینجا زندگی کنم
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
_راستی چیشد خبری پیشرفتی چیزی
+چی
_در مورد همون برگه و نقشه هات
+آها...نمیدونم هنوز کاری نکردم چون افراد کمی دارم ولی به زودی زیاد میشیم
_میخوای چیکار کنی
+میخوام شرکتشو بگیرم و بعدم از شرش خلاص شم
_شرکت اونو؟
+بهتره بگیم مال خودمو پس بگیرم
منکه نفهمیدم چی گفت
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
بیدار شدم حس خوبی نداشتم خوابالو رفتم دستشویی
_وای شت نه...نمیخوام..چه گوهی بخورم
دوباره برگشتم اتاقم کمدارو گشتم ولی چیزی پیدا نکردم
رفتم پایین تا از خدمتکارا بخوام
_چائون...چائونن
+چیزی میخوای امروز رفتن استراحت
ترسیدم برگشتم و با صورت جونگکوک مواجه شدم
_واقعا..؟..امروز؟
+آره
میگم دنیا با من لجه این همه روز الان رفتن
+چیزی لازم داشتی
_نه
برمیگرده تا بره ولی بدون پَد مگه میشه؟
_آره
+...خب بگو
_اتاق خدمتکارا کجاس
+ا/ت چی میخوای به خودم بگو چرا انقد کشش میدی
_اممم ▪︎ذهنش:نگو ...نگو نگوووو▪︎
_هیچی
10 دقیقه بعد:
_اممم میخواستم بگم...
_ولش کن
دوباره میره سمت اتاقش
+وایسا
_بله
+پَد چیز میخوای؟
_(سکوت بخاطر خجالت چقد خرهه)
+الان بر میگردم
وای از کجا فهمید دویدم رفتم تو اتاق چند دقیقه بعد در زد درو باز کردم پشت در گذاشته بود سریع برش داشتم کار و انجام دادم بمیرم بهتره رفتم زیر پتو امید وارم تا آخر عمرم بتونم همینجا زندگی کنم
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی #بنگتن
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop #BANGTAN #ARMY #Bangtan
۲۵.۰k
۱۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.