Fake jimin 🦋💜
ForcedLove 💜🦋p3🦋
جیمین: آجوماااااا(با کمی داد)
آجوما: چی شده ارباب؟(با لحن نگرانی)
جیمین: داشتم با ا/ت حرف میزدم دیدم بد جوری زیر دلشو گرفته میدونین چشه؟؟
آجوما: ارباب چیزیشون نیس دارن نزدیک میشن به عادت ماهیانه تو این موقعیت که باشن دلدرد رو دارن نگران نباشین
جیمین: استرسم کم شد(زیر لب)
آجوما: چیزی گفتین؟!
جیمین: نه برو به کارت برس
فلش بک به شب:
از خواب بلند شدم مایه ای لای پام احساس کردم فهمیدم که دورم شروع شده رفتم پد گذاشتمو رفتم پایین
جیمین: عه ا/ت بیدار شدی؟!
ا/ت: عومم(با لحن خوبالو)
ا/ت: آجومااااا
آجوما: بله دخترممم؟؟؟؟
ا/ت: قرص مسکن داری؟ دلم خیلی درد میکنه
آجوما: صب کن برات میارم
ا/ت قرص رو خورد
آجوما: دخترم گرسنت نیس از صب هیچی نخوردی؟!
ا/ت: نه اگه میشه یه نوشیدنی خنک بهم بدین ممنون میشم
آجوما: الان برات درست میکنم
آجوما رفت داخل آشپزخونه تا برام درست کنه رفتم نشستم رو کاناپه اونور حال که دیدم جیمین نشسته روبروی تلویزون و داره فیلم میبینه دقیقا فیلم مورد علاقه ی من بود منم رفتم کنار جیمین نشستم داشتم فیلممو میدیدم یهویی از جیمین پرسیدم:
ا/ت: ببخشید جیمین...نه ارباب میخواین با من چکار کنین؟!
جیمین: مگه آجوما قانون خونه رو نگفته بهت؟! در ضمن منو ارباب صدا نکن بهم بگو جیمین(با لحنی که وانمود کنه که سرده)
ا/ت: عاها ببخشید یادم رفت بود چشم.. (با لحن ناراحتی)
ویو جیمین:
نمیدونم یه جوری شده بودم وقتی که ا/ت نشست پیشم فک کنم عاشقش شدم نهه من نباید عاشق بشم من خشن ترینم
ویوا/ت:
آجوما نوشیدنی بهم دادو من خوردم نفهمیدم کی خوابم رفت
فلش بک به بعد فیلم:
ویو جیمین:
فیلم تموم شد و ا/ت مثه فرشته تو بغلم خوابیده بود براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش تو اتاقش و خودمم کنارش خوابم برد فردا مهمترین روزم بود باید جنس رو تحویل میدادم و استرس داشتم
ویو صبح:.........
جیمین: آجوماااااا(با کمی داد)
آجوما: چی شده ارباب؟(با لحن نگرانی)
جیمین: داشتم با ا/ت حرف میزدم دیدم بد جوری زیر دلشو گرفته میدونین چشه؟؟
آجوما: ارباب چیزیشون نیس دارن نزدیک میشن به عادت ماهیانه تو این موقعیت که باشن دلدرد رو دارن نگران نباشین
جیمین: استرسم کم شد(زیر لب)
آجوما: چیزی گفتین؟!
جیمین: نه برو به کارت برس
فلش بک به شب:
از خواب بلند شدم مایه ای لای پام احساس کردم فهمیدم که دورم شروع شده رفتم پد گذاشتمو رفتم پایین
جیمین: عه ا/ت بیدار شدی؟!
ا/ت: عومم(با لحن خوبالو)
ا/ت: آجومااااا
آجوما: بله دخترممم؟؟؟؟
ا/ت: قرص مسکن داری؟ دلم خیلی درد میکنه
آجوما: صب کن برات میارم
ا/ت قرص رو خورد
آجوما: دخترم گرسنت نیس از صب هیچی نخوردی؟!
ا/ت: نه اگه میشه یه نوشیدنی خنک بهم بدین ممنون میشم
آجوما: الان برات درست میکنم
آجوما رفت داخل آشپزخونه تا برام درست کنه رفتم نشستم رو کاناپه اونور حال که دیدم جیمین نشسته روبروی تلویزون و داره فیلم میبینه دقیقا فیلم مورد علاقه ی من بود منم رفتم کنار جیمین نشستم داشتم فیلممو میدیدم یهویی از جیمین پرسیدم:
ا/ت: ببخشید جیمین...نه ارباب میخواین با من چکار کنین؟!
جیمین: مگه آجوما قانون خونه رو نگفته بهت؟! در ضمن منو ارباب صدا نکن بهم بگو جیمین(با لحنی که وانمود کنه که سرده)
ا/ت: عاها ببخشید یادم رفت بود چشم.. (با لحن ناراحتی)
ویو جیمین:
نمیدونم یه جوری شده بودم وقتی که ا/ت نشست پیشم فک کنم عاشقش شدم نهه من نباید عاشق بشم من خشن ترینم
ویوا/ت:
آجوما نوشیدنی بهم دادو من خوردم نفهمیدم کی خوابم رفت
فلش بک به بعد فیلم:
ویو جیمین:
فیلم تموم شد و ا/ت مثه فرشته تو بغلم خوابیده بود براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش تو اتاقش و خودمم کنارش خوابم برد فردا مهمترین روزم بود باید جنس رو تحویل میدادم و استرس داشتم
ویو صبح:.........
۱۱.۱k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.