داستان ام وی:
داستان ام وی مربوط به آخر زمانه تیهونگم و آیو تنها زوج باقی مونده بودن که از دست یه مکعب فرار میکردن اونمکعب برای به وجود آوردن یه دنیای بی نقص آدمایی که حتی کوچک ترین نقص ظاهری یا جسمانی داشتنو از بین میبرده یه طوری وجود داره اون ساختمونی که تیهونگم و آیو داخلش رفتن و پر از لباس بود یه جورایی یه تبه یا یه محل کشتار بوده اون مکعب آدمای قبلی رو هم همونجا از بین برده..) ولی توی یه مغازه تیهونگم یه دوربین پیدا میکنه یه دوربین جادویی که وقتی از داخلش نگاه میکرد همه چیز عالی بود حتی نقصای خودشونم از بین رفته بود برای همین وقتی آیو از توی دوربین به بچم نگاه کرد تعجب کرد چون چشمش درمان شده بود و تیهونگ از نزدیک به قدری زیبا بود نمیشد توصیفش کرد🙂🛐 با اون دوربین اونا خوش حال بودن آرزو هاشون همون زندگی رویایی بدون نقص،اما در آخر اون مکعب لعنتی پیداشون کرد و تیهونگم شجاعانه از آیو محافظت کرد و روح هر دوتاشون به پرواز در اومد...فاک...حتی الانم درد داره:)
مفهوم ام وی دوتا چیز بود چیزی که من متوجه شدم: یکیش مربوط به تبعضیات شدیدیه که توی دنیا هست گرایش ها نژاد پرستی چیزایی که به خود افراد مربوطه اما یه مشت حروم زاده با حرفاشون اون افرادو ازار میدن! و دومین مفهوم قشنگش ام وی :مهم نیست چقدر عیب نقص داشته باشیم یا چه مشکلاتی روبه رومون باشه حتی زمان مرگم من عاشقت میمونم و هیچی اینو تغییر نمیده:)))
قصد ته برای بازی کردن توی این ام وی همین بود و تنها کسی هم که میتونست با وجودش همچین شاهکاری خلق کنه پسر خودم کیم تیهونگه!!!!!
🙂✨️🛐
مفهوم ام وی دوتا چیز بود چیزی که من متوجه شدم: یکیش مربوط به تبعضیات شدیدیه که توی دنیا هست گرایش ها نژاد پرستی چیزایی که به خود افراد مربوطه اما یه مشت حروم زاده با حرفاشون اون افرادو ازار میدن! و دومین مفهوم قشنگش ام وی :مهم نیست چقدر عیب نقص داشته باشیم یا چه مشکلاتی روبه رومون باشه حتی زمان مرگم من عاشقت میمونم و هیچی اینو تغییر نمیده:)))
قصد ته برای بازی کردن توی این ام وی همین بود و تنها کسی هم که میتونست با وجودش همچین شاهکاری خلق کنه پسر خودم کیم تیهونگه!!!!!
🙂✨️🛐
۱.۴k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲