شرح عرفانی دیوان حافظ
#شرح_عرفانی_دیوان_حافظ
الا! یا أیُّهَا السّاقی! أدِرْ کَأسْاً وناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکلها
ای محبوبی که نه تنها عشّاقت، بلکه تمامی عالم را- دانسته و ندانسته- مست جمال خود نموده ای!
به عاشقانت عنایت دیگری داشته باش و پی در پی از دیدارت بهره مندشان ساز و از طریق مظاهرت- که ظرف تجلّیات تواند- به خود آگاهشان فرما؛
که: «إلهی! عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الأطْوارِ، أنَّ مُرادَکَ مِنّی أنْ تَتَعرَّفَ إلَیَّ فی کُلِّ شَیْ ءٍ، حَتّی لا أجْهَلَکَ فی شَیْ ءٍ.»:
بار الها! از پی در پی در آمدن آثار و مظاهر و دگرگون شدن تحوّلات دانستم که مقصود تو از [خلقت] من این است که خودت را در هر چیز به من بشناسانی، تا در هیچ چیز به تو جاهل نباشم.
- به گفته خواجه در جایی:
ای بُرده نَردِ حُسن ز خوبان روزگار
قدّت به راستی چو سهی سروِ جویبار
دادیم دل به دست خط و خال و زلف تو
از دست هر سه تا چه کشد این دل فکار
تا سختیهای راه آنان را از پا در نیاورد؛ چرا که عشق تو را در آغاز آسان و سهل میپنداشتند و از مشکلات راه بیخبر بودند، ناچار محتاج به نفحات و تجلّیات پی در پی ات می باشند، تا بتوانند سختیهای منازل را تحمّل نمایند؛ که:
«وَها! أنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِکَ وَعَطْفِکَ، وَمُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَلُطْفِکَ ... إلهی! ما بَدَأْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِکَ، فَتَمِّمْهُ؛ وَما وَهَبْتَ لی مِنْ کَرَمِکَ، فَلا تَسْلُبْهُ.»:
و هان! اینک من متعرّض و خواهانِ نسیمهای رحمت و مهر توام، و باران بخشش و لُطفت را خواستارم ... معبودا! آنچه از فضلت [برای من] آغاز کردی، به اتمام رسان؛ و آنچه از کَرَمت عنایت فرمودی، از من مگیر.
خلاصه آنکه: خواجه در این بیت در مقام تقاضا و تمنّای دیدار و مشاهده پی در پی دوست برای خود و سالکین می باشد.
منبع : #جمال_آفتاب ، ج ۱ ، ص ۲۲ ، شرح حضرت آیت الله سعادت پرور (ره)
الا! یا أیُّهَا السّاقی! أدِرْ کَأسْاً وناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکلها
ای محبوبی که نه تنها عشّاقت، بلکه تمامی عالم را- دانسته و ندانسته- مست جمال خود نموده ای!
به عاشقانت عنایت دیگری داشته باش و پی در پی از دیدارت بهره مندشان ساز و از طریق مظاهرت- که ظرف تجلّیات تواند- به خود آگاهشان فرما؛
که: «إلهی! عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الأطْوارِ، أنَّ مُرادَکَ مِنّی أنْ تَتَعرَّفَ إلَیَّ فی کُلِّ شَیْ ءٍ، حَتّی لا أجْهَلَکَ فی شَیْ ءٍ.»:
بار الها! از پی در پی در آمدن آثار و مظاهر و دگرگون شدن تحوّلات دانستم که مقصود تو از [خلقت] من این است که خودت را در هر چیز به من بشناسانی، تا در هیچ چیز به تو جاهل نباشم.
- به گفته خواجه در جایی:
ای بُرده نَردِ حُسن ز خوبان روزگار
قدّت به راستی چو سهی سروِ جویبار
دادیم دل به دست خط و خال و زلف تو
از دست هر سه تا چه کشد این دل فکار
تا سختیهای راه آنان را از پا در نیاورد؛ چرا که عشق تو را در آغاز آسان و سهل میپنداشتند و از مشکلات راه بیخبر بودند، ناچار محتاج به نفحات و تجلّیات پی در پی ات می باشند، تا بتوانند سختیهای منازل را تحمّل نمایند؛ که:
«وَها! أنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِکَ وَعَطْفِکَ، وَمُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَلُطْفِکَ ... إلهی! ما بَدَأْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِکَ، فَتَمِّمْهُ؛ وَما وَهَبْتَ لی مِنْ کَرَمِکَ، فَلا تَسْلُبْهُ.»:
و هان! اینک من متعرّض و خواهانِ نسیمهای رحمت و مهر توام، و باران بخشش و لُطفت را خواستارم ... معبودا! آنچه از فضلت [برای من] آغاز کردی، به اتمام رسان؛ و آنچه از کَرَمت عنایت فرمودی، از من مگیر.
خلاصه آنکه: خواجه در این بیت در مقام تقاضا و تمنّای دیدار و مشاهده پی در پی دوست برای خود و سالکین می باشد.
منبع : #جمال_آفتاب ، ج ۱ ، ص ۲۲ ، شرح حضرت آیت الله سعادت پرور (ره)
۶۰۱
۲۵ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.